گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹ - استقبال از کمال خجندی

 

افسوس که صورت تُتق چهرهٔ معنی ست

ورنه همه آفاق پر از نور تجلّی ست

هر لحظه در این کوی به دیگر صفتی یار

در جلوهٔ حسن است ولی چشم تو اعمی ست

گر نیست به هر مو کششی از طرف دوست

[...]

۷ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

آزاد بنده‌ای که قبول دلی شود

خرّم دلی که خاک ره مقبلی شود

ناچار هرکه در خط فرمان کاملی ست

روزی به یمن همّت او کاملی شود

از جان سرشته‌اند تو را ورنه مشکل است

[...]

۷ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

تا خرد خیمه سوی عالم جسمانی زد

عشق در کشور جان رایت سلطانی زد

طرّهٔ زلف بتان حلقهٔ رسوایی شد

کافر چشم بتان راه مسلمانی زد

یار چون پردهٔ ناموس فرو هشت ز رخ

[...]

۷ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲

 

ما را ز سر خیال تو بیرون نمی‌شود

عهدی که هست با تو دگرگون نمی‌شود

سر می‌نهم به پای خیالت ولی چه سود

بی‌روی بخت کار به سر چون نمی‌شود

عاقل نباشد آنکه به لیلی‌وَشی چو تو

[...]

۷ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰

 

تا خاک راه همت اهل صفا شدم

در دیده ها عزیزتر از توتیا شدم

من عندلیب گلشن قدسم ولی چه سود

کز زلف تو مقیّد دام بلا شدم

گرچه شدم ز کعبه به بتخانه باک نیست

[...]

۷ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۶

 

خیز ای ندیم خاصّ درِ پادشاه شو

یعنی که محرم حرم بارگاه شو

چندین چو گرد در پی خیل و حشم مگرد

مرکب ز جای بر کن و میر سپاه شو

گر آبروی دولت جاوید بایدت

[...]

۷ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۱

 

لاله کز گل می‌برد دل چهرهٔ رعنای او

چون کند چون نیست کس را با رخت پروای او

لاف خوبی سرو قدّت را رسد زیرا که هست

شیوهٔ رندی قبایی راست بر بالای او

چون کند دل خود فروشی با سر زلفت که نیست

[...]

۷ بیت
خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

مشاطّه سر زلف تو ببرید به بازی

تا بیش به مردم نکند دست درازی

گه گه به نیاز دل عشاق نظر کن

ای سرو بهشتی که سراسر همه نازی

چون چنگ نهادیم به پیشت سرِ تسلیم

[...]

۷ بیت
خیالی بخارایی