اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱
خواهی که بیابد دل تو ملک ابد
یا کشف شود بر دلت اسرار احد
تا آن ساعت که در نهندت به لحد
باید که تو آن کنی که گوید «اوحد»
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲
پیوسته چو باشی تو به بازی مشغول
هرگز بر حق نباشدت هیچ قبول
انگار که امروز قیامت برخاست
گویند چه کرده ای، چه گویی تو فضول
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳
از عمر عزیز خود دریغا که بسی
ضایع کردی به هرزه در هر هوسی
یک یک نفس از تو می شود بی حاصل
آنگه شوی آگه که نماند نفسی
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴
گیرم که دل از بدی نمی پالایی
باری دل را به بد چه می آلایی
عمر تو نفس نفس همی کاهد و تو
در هر چه زیان تست می افزایی
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۵
بستردنی است هر چه بنگاشته ام
وافکندنی است هر چه برداشته ام
سودا بوده است هر چه پنداشته ام
دردا که به عشوه عمر بگذاشته ام
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۶
هر لحظه دلم در طلب دلداری
هر دم بودم با دگری بازاری
شد عمر زدست و برنیامد کاری
آری چه کنم چنین نهادند کاری
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۷
یکچند دویدیم نه بر راه صواب
برداشته از روی خرد پاک نقاب
اکنون که همی باز کنم چشم زخواب
هم نامه سیه بینم و هم عمر خراب
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۸
در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب
آن قدر که ممکن است از وی دریاب
ترسم که چو خواجه سر برآرد از خواب
عمری یابد گذشته و خانه خراب
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۹
چون رفت رقیب عمر دریاب ای دل
زین بیش مکن به لهو اشتاب ای دل
از دست برفت عمر دریاب ای دل
ور مرده نئی درآی از خواب ای دل
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۰
دردا که به هرزه زندگانی بگذشت
وندر شب غم روز جوانی بگذشت
افسوس که عمرم که ازو هر نفسی
صد جان ارزد به رایگانی بگذشت
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۱
ماهی امید عمرم از شست برفت
بی فایده عمرم چو شب مست برفت
عمری که ازو دمی جهانی ارزید
افسوس که رایگانم از دست برفت
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۲
جان گر به تن آباد بود هیچ بود
دل گر به جهان شاد بود هیچ بود
باد است یقین کاساس عمر تو بدوست
بنیاد که بر باد بود هیچ بود
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۳
در دیده زسودای تو دودی دارم
حاصل زغمت گفت و شنودی دارم
سرمایهٔ عمر جمله از دست برفت
بی آنک امید هیچ سودی دارم
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۴
قومی شده تا زنده به اسرار جهان
قومی شده بازنده به اسباب زمان
ماییم در این میان نه زاین قوم نه زآن
در حسرت هر دو برده عمری به زیان
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۵
عمری که به یاد این و آن میگذرد
گویی باد است در خزان میگذرد
برمیگذری تو از جهان چون شب و روز
میپنداری که این جهان میگذرد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۶
بی قدر دلا چو خاک کو خواهی شد
در آتش حرص و آرزو خواهی شد
اینجا چو تمام داده ای عمر به باد
آنجا به کدام آبرو خواهی شد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۷
چون جمله خطا کنی صوابت چه بود
مقصود تو زاین عمر خرابت چه بود
انصاف بده چون تو بخواهی رفتن
گویند چه کرده ای جوابت چه بود
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۸
شد عمر خراب زار رو برنامد
صد روز فرورفت و غرض برنامد
دردا که به غربیل وفا عالم را
سر برکردیم و عمر بر سر نامد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۹
گر می خواهی که روز و شب گردی شاه
باید که زننگ خلق گردی آزاد
زینها نشود هیچ خرابی آباد
مشتی دونند که خاکشان بر سر باد
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲۰
بر اهل هنر کار پریشان بهتر
اومید کمال نیست نقصان بهتر
یک لقمهٔ نان خشک نزد عقلا
بی درد سر از ملک سلیمان بهتر