ای که صد سلسله دل، بسته به هر مو داری
باز دل میبری از خَلق، عجب رو داری
خون عشّاق، حلال است، مگر در بر تو
که به دل، عادت چنگیز و هلاکو داری
از گل و لاله و سرو لب جو، بیزارم
تا تو بر سرو قدت روضهٔ مینو داری
تو پریزاده نگردی به جهان، رام کسی
حالت مرغ هوا، شیوهٔ آهو داری
این خط سبز بود سر زده زان شکّر لب
یا که در آب بقا، سبزهٔ خودرو داری
جای مستان همه در گوشهٔ محراب افتاد
تا که بالای دو چشمت خم ابرو داری
گر صبوحی شده پا بست تو، این نیست عجب
تا که صد سلسله دل، در خم گیسو داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.