طالب طرّه خم در خم جانانه شدم
عاقلان سلسله آرید که دیوانه شدم
در جهان بودنم از دوستی اوست بلی
شایق گنج بدم، ساکن ویرانه شدم
خادم مسجد آدینه اگر بودم دوش
از دم پیر مغان خازن میخانه شدم
نکنم سجده بشکرانه چرا تا که چنین
فارغ از صومعه و سبحهٔ صد دانه شدم
از من ایدوست مباش اینهمه بیگانه که من
آشنای تو شدم، کز همه بیگانه شدم
تا چو آن شمع شب افروز باغیار توئی
ز آتش غیرت دل، غیرت پروانه شدم
گر جنون دارم، اگر عقل، صبوحی باری
رفتم و مایل آن دلبر فرزانه شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و دلبستگی عمیق شاعر به معشوقش است. شاعر از حالتی دیوانهوار و سرشار از عشق سخن میگوید که همه چیز در زندگیاش به خاطر آن معشوق معنا پیدا کرده است. او به تلاش برای نزدیکتر شدن به معشوق اشاره میکند و از فراموشی عقل و عاقلی میگوید که در مسیر عشق گم شده است. شاعر به احساساتی چون شگفتی و شور و شوق عشق اشاره دارد و نشان میدهد که چگونه این عشق او را از دنیای بیرون و از قید و بندهای دینی و اجتماعی رها کرده و به یک حالت عرفانی و مستقل رسانده است. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که همه چیزش را به خاطر عشق داده و آشنا با معشوق شده است.
هوش مصنوعی: من به دنبال زیبایی و جذابیتهای خاصی از معشوقهام هستم و برای رسیدن به آن حالت دیوانگی را انتخاب کردهام. عقلای قوم باید در این شرایط با من همدلی کنند، چون عشق من به این زیبایی باعث شده که از حالت عادی خارج شوم.
هوش مصنوعی: وجود من در این جهان به خاطر دوستی اوست. بله، من به گنج و ثروت علاقهمند بودم، اما حالا در ویرانهای ساکن شدهام.
هوش مصنوعی: اگر در روز جمعه خدمتگزار مسجد بودم، دیشب به خاطر صحبتهای پیر مغان، به کمیسر میخانه تبدیل شدم.
هوش مصنوعی: چرا برای شکرگزاری سجده نکنم، در حالی که از دنیای عبادت و ذکر، به طور کامل رهایی یافتهام؟
هوش مصنوعی: ای دوست، از من فاصله نگیرید و اینقدر غریب نباشید؛ زیرا من به خوبی با تو آشنا شدهام و از همه غریبهها دور شدهام.
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که در شب باغ تو میدرخشد و به خاطر عشق و غیرتی که نسبت به تو دارم، مانند پروانهای به آتش جذب شدهام.
هوش مصنوعی: اگر دیوانگی دارم یا عقل سالمی، به هر حال، من صبحگاهی به سوی آن دلبر دانا رفتم و تمایل به او پیدا کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آگه از لذت غم تا من دیوانه شدم
آشنا با غم او، وز همه بیگانه شدم
تا کسی منع من از رفتن کویش نکند
شادمانم که به دیوانگی افسانه شدم
جا ندارد به دلم آرزوی وصل دگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.