کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار، خوار
در ره عشق تو اندر کوچه و بازار، زار
در جهان عیشی ندارم بی رخت ای دوست، دوست
جز تو در عالم نخواهم ای بت عیّار، یار
از دهانت کار گشته بر من دلتنگ، تنگ
با لب لعل تو دارد این دل افگار، کار
هر چه میخواهی بکن با من تو ای طنّاز، ناز
گر دهی یک بوسهام زان لعل شکربار، بار
ساقیا! زان آتشین می ساغری لبریز، ریز
تا به مستی بر زنم در رشتهٔ زنار، نار
مطربا! بزم سماع است و بزن بر چنگ، چنگ
چشم خواب آلودگان را از طرب بیدار، دار
ای صبوحی شعر تو آرد به هر مدهوش، هوش
خاصه مدهوشی که گوید دارم از اشعار، عار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و عاطفی یک شاعر میپردازد که به شدت وابسته به معشوق خود است. او در غم و اندوه ناشی از دوری معشوق میسوزد و زندگیاش را بیمعنی میداند. شاعر از معشوقش میخواهد که او را با محبت و لبخندش شاد کند و از او میخواهد که به او لبخند بزند و یک بوسه به او بدهد. همچنین به لذتهای زندگی و مستی اشاره میکند و از بزم و شادی و موسیقی که قلبها را شاد میکند، سخن میگوید. در نهایت، او بیانگر احساسات شدید و وابستگی عمیق خود به عشق و زیبایی معشوق است.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است کسی که عاشق و دلسوز تو است، در مسیر عشق تو در کوچه و خیابان خوار و ذلیل شود؟
هوش مصنوعی: در این دنیا بدون حضور تو هیچ شادی و لذتی ندارم، ای دوست. غیر از تو هیچ کس را در این عالم نمیخواهم، ای معشوق فریبنده و دلربا.
هوش مصنوعی: از صحبتهای تو بر دلم غم و اندوه نشسته است، و دل من به خاطر لبهای زیبای تو، احساس تنگی و افسردگی میکند.
هوش مصنوعی: هر کار که میخواهی با من بکن، ای نازنین، اگر بخواهی فقط یک بوسه به من بده، که این میتواند برای من بسیار ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: ای ساقی! از آن می آتشین که در ساغر پر کردهای، بریز تا به مستی برسم و در گرهٔ زنار، آتش افکنم.
هوش مصنوعی: ای نوازنده! محفل شادی برپاست و بر چنگ بنواز، چنگی که خواب آلودگان را از شوق بیدار کند.
هوش مصنوعی: ای شرابنوش، شعر تو به هر مستی هوش و حواسی میبخشد، بهخصوص به آن مستی که میگوید از شعرهایم شرمم میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.