گنجور

 
هلالی جغتایی

ناگاه اگر ز ما سخنی گوش می‌کنی

یک لحظه ناگذشته، فراموش می‌کنی

گویی به دیگران سخن، اما چو من رسم

تا نشنوم حدیث تو، خاموش می‌کنی

یک روز هم به مجلس ما چهره برفروز

تا چند باده با دگران نوش می‌کنی؟

دست مرا بگیر، که از پا فتاده‌ام

با دیگران چه دست در آغوش می‌کنی؟

گوش رضا به قول هلالی نمی‌نهی

گویا حدیث مدعیان گوش می‌کنی