گنجور

 
اسیر شهرستانی

بی هوش تر ز خوابم و خوابم نمی برد

طوفان گریه گشتم و آبم نمی برد

با آنکه غیر دیده تنک ظرفی مرا

با توبه هم به بزم شرابم نمی برد

 
sunny dark_mode