ز آسمان محبت چه وحی نازل شد
که یاد لاله و گل سنگ شیشه ی دل شد
چمن ز حسن که اعجاز رنگ و بو آموخت
که برگ لاله و گل فرد سحر باطل شد
هزار مرحله حسرت هزار قافله رشک
سزای خانه به دوشی که صید منزل شد
سر حباب به فتراک موج دریا بست
سفینه ای که خطر بار صید ساحل شد؟
غبارم از چمن و ابر باج می گیرد
مگو که خاک شدم کار گریه مشکل شد
نسیم از پر پروانه می کند پرواز
در این بهار مگر گل چراغ محفل شد
چه حرزها ننوشتم به خون سربازی
که دست و تیغ تو در گردنم حمایل شد
چراغ اهل نظر برق یک تجلی بود
دلیل قافله گردید و شمع محفل شد
اسیر بسکه ز آوارگی به کام رسید
غبار تربت مجنون دلیل محمل شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیباییهای طبیعی است. اولین بیت بیان میکند که محبت همچون وحیای از آسمان نازل شده و یاد گلها و لالهها را در دل انسان زنده میکند. شاعر زیبایی چمن و گل را به عنوان معجزهای از رنگ و بو معرفی میکند که حسرت و آرزوهای فراوانی به همراه دارد. او به خانهبهدوشی میپردازد که به منزل خود میرسد و عشق را همچون سفینهای در عرض دریا میبیند. غبار چمن و ابر نمادی از گرفتاریهای زندگی است و بیان میکند که این مسایل گریه را دشوار میکنند. نسیم را به پرواز پروانه تشبیه میکند و عشق را در بهار همچون چراغ محفل میداند. شاعر از حرزهایی که به خون نوشته، یاد میکند و عشق و زیبایی را همچون چراغی در میان اهل نظر معرفی میکند. در نهایت، او به سرنوشت خود به عنوان یک اسیر عشق اشاره میکند که غبار تربت مجنون، دلیلی بر طغیانی در زندگیاش شده است.
هوش مصنوعی: از آسمان عشق پیامی نازل شد که یاد گل و لاله، دل را به سنگ و شیشه تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: چمن از زیباییهای خود به سحر و جادو رنگ و بویی آموخت که زیبایی برگ لاله و گل دیگر در طلوع صبح بیاثر شد.
هوش مصنوعی: در اینجا به بیان حسرت و حسادتی پرداخته میشود که نسبت به افرادی احساس میشود که در منزل خود آرامش دارند و در مقابل، کسانی که خانه به دوشی میکنند و دائماً در حال جابهجایی و جستجوی آرامش هستند، در مراحل سختی به سر میبرند. این بیت نشاندهنده ناامیدی و غم ناشی از دوری از آرامش و ثبات در زندگی است.
هوش مصنوعی: سر حباب به فتراک موج دریا بست، یعنی حبابی بر سر موجی از دریا قرار گرفت؛ سفینه ای که به خطر افتاد و در معرض بلایای طبیعی و ترسناک ساحل قرار گرفت. در واقع، این تصویر نشان دهندهی fragility و آسیبپذیری در برابر نیروهای طبیعت است.
هوش مصنوعی: غبار از چمن میخواهد که حقش را بدهد و میگوید که نمیتوانم چیزی بگویم چون به خاک تبدیل شدهام و دیگر نمیتوانم با گریه، کمرنگیام را حل کنم.
هوش مصنوعی: نسیم به لطافت پر پروانه در این بهار پرواز میکند؛ شاید گل به زیبایی چراغی برای روشن کردن محفل به شمار آید.
هوش مصنوعی: من چقدر زحمت کشیدم و دعاها و وردهای حفاظتی ننوشتم برای سربازی که دست و شمشیر تو بر گردنم قرار گرفت.
هوش مصنوعی: چراغی که در دست عالمان و فرزانگان قرار دارد، همچون درخششی از یک نور الهی است که راه را برای دیگران روشن میکند و به عنوان نشانهای برای هدایت آنها عمل میکند و در همین حال، خود نور و روشنی بخش تجمع انسانی میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر آوارگی و رنجی که کشیده است، تمام وجودش به غبار تربت مجنون آغشته شده و این غبار نشانهای از سفر و تلاطم او در زندگی شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان ز عکس رخ دوست دیده پرگل شد
که شاخ هر مژه آرامگاه بلبل شد
چه لازمست چنان مشق سرگرانی کرد
که یک نفس نتوان غافل از تغافل شد
چو مار بر سر گنجش اگر بود مسکن
[...]
جنون من ز نسیم بهار کامل شد
حذر کنید که دیوانه بی سلاسل شد
گذشت صبح نشاطش به خواب بیخبری
سیه دلی که ز سیر شکوفه غافل شد
مرا چو نوسفران نیست چشم بر منزل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.