جنون من ز نسیم بهار کامل شد
حذر کنید که دیوانه بی سلاسل شد
گذشت صبح نشاطش به خواب بیخبری
سیه دلی که ز سیر شکوفه غافل شد
مرا چو نوسفران نیست چشم بر منزل
که از فتادگیم راه جمله منزل شد
قبول خلق شد از قرب حق حجاب مرا
سفیدرویی ظاهر سیاهی دل شد
درآفتاب قیامت عجب که تشنه شود
به آب تیغ تو هر تشنه ای که واصل شد
ز صید زخمی خود نیست بیخبر صیاد
چگونه حسن تواند ز عشق غافل شد؟
چراغ برق نماند به زیر دامن ابر
مباش امن ز دیوانه ای که عاقل شد
به چار موجه ازان کشتی تو افتاده است
که بادبان تو از دامن وسایل شد
سرم به سایه طوبی فرو نمی آید
که نخل کشته من دست و تیغ قاتل شد
به وصل منزل مقصود می رسد صائب
به نارسایی خود رهروی که قایل شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنان ز عکس رخ دوست دیده پرگل شد
که شاخ هر مژه آرامگاه بلبل شد
چه لازمست چنان مشق سرگرانی کرد
که یک نفس نتوان غافل از تغافل شد
چو مار بر سر گنجش اگر بود مسکن
[...]
ز آسمان محبت چه وحی نازل شد
که یاد لاله و گل سنگ شیشه ی دل شد
چمن ز حسن که اعجاز رنگ و بو آموخت
که برگ لاله و گل فرد سحر باطل شد
هزار مرحله حسرت هزار قافله رشک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.