گنجور

 
اسیر شهرستانی

اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد شد

نگاهم روشناس دولت دیدار خواهد شد

از او جز کشتن خود حاجت دیگر نمی خواهم

زبان را در ادب کی رخصت گفتار خواهد شد

کند گر همت پیر مغان یاری دینداران

سوال معنی پیچیده ای زنار خواهد شد

خمار توبه گر دردسرم ز این بیش خواهد داد

نگاه گرم می خونریز استغفار خواهد شد

حجاب عشق گر زینسان لب اظهار می بندد

میان ما و فرصت گفتگو بسیار خواهد شد

اسیر از یک نگاه گرم ساقی گشته بیطاقت

ندانم چون حریف ساغر سرشار خواهد شد