چنین گر آتشین از باده آن رخسار خواهد شد
زجوش مغز، سربسیار بی دستار خواهد شد
به بیماران چنین وا می رسد گر چشم بیمارش
زمین از دردمندان بستر بیمار خواهد شد
مبر دیوانه ما را به شهر از دامن صحرا
که هر کس را بود دست و دلی از کار خواهد شد
من آن روزی که تخم خال او شد سبز می گفتم
که گر این است مرکز، چرخ بی پرگار خواهد شد
به تنهایی حیات تلخ را شیرین مگر سازد
وگرنه خضر زود از زندگی بیزار خواهد شد
زغفلت هر که را اشک ندامت برنینگیزد
به آب تیغ ازین خواب گران بیدار خواهد شد
اگر پاک از سخن سازی دهان بادپیما را
زمهر خامشی گنجینه اسرار خواهد شد
سرآزاده ای چون سرو هر کس در چمن دارد
در ایام خزان پیرایه گلزار خواهد شد
زمین یک دیده بیدار شد از شورش محشر
ندانم کی دو چشم بخت من بیدار خواهد شد
زشوق جستجو گر آتشی در زیر پا داری
سراسر خار این وادی گل بی خار خواهد شد
گرانجانی که دست از کار بردارد نمی داند
که چون تابوت بر دوش خلایق بار خواهد شد
سرآمد چون جوانی مدت پیری به غفلت هم
ازین مستی ندانم خواجه کی هشیار خواهد شد
چنین گر جوش حسن گل چمن را تنگ می سازد
تماشایی برون از رخنه دیوار خواهد شد
نباشد حاصلی گفتار بی کردار را صائب
ترا چون خامه تا کی عمر در گفتار خواهد شد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تأثیرات عشق، احساسات و زندگی است. شاعر به زیبایی و جذابیت چهره محبوبش اشاره میکند و میگوید که عشق میتواند آتشین و پرشور باشد. او همچنین به درد و رنج بیماران اشاره دارد و میگوید که چه بسا زمین با درد و رنج آنان بستر بیمار شود. شاعر به دیوانگان و کسانی که از زندگی واقعی دورند، هشدار میدهد که نباید از واقعیتها غافل شوند. او به یادآوری گذشت زمان و خطر غفلت در جوانی و پیری میپردازد و تأکید میکند که باید در زندگی به عمل و کردار توجه داشت، نه فقط به گفتار. در نهایت، شاعر به تحمل سختیها و اهمیت بیداری و هوشیاری در زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر چنین صورت زیبایی از باده به این شکل سرخفام شود، از جوشیدن مغز، بسیار شور و شوق به وجود خواهد آمد و این شور و شوق بیپرده و بیپناه است.
هوش مصنوعی: افراد بیمار وقتی به یکدیگر نگاه میکنند، احساس میکنند که درد و رنج آنها درک شده است و ممکن است به همین خاطر خودشان را بیشتر در درد و رنج بیابند.
هوش مصنوعی: دیوانه ما را به شهر نبرید، که در دامن صحرا آرامش داریم؛ چون هر کسی در اینجا موی دست و دل در کارش به هم میریزد.
هوش مصنوعی: من در روزی که نقطهٔ خال او سبز شد، به این فکر کردم که اگر این مرکز باشد، دیگر هیچ چیز نظم و قاعدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: تنهایی میتواند زندگی سخت و تلخ را به شیرینی تبدیل کند، و در غیر این صورت حتی خضر، نماد جاودانگی و زندگی، نیز از زندگی خسته و بیزار خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر کس که از غفلت بیدار نشود و اشک پشیمانی نریزد، به زودی با سختی و درد سر از خواب سنگین خود بیدار خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر دهان بادپیما از گفتار بیهوده پاک باشد، در سکوت خود میتواند گنجینهای از اسرار را در بر داشته باشد.
هوش مصنوعی: آزادگی و زیبایی یک انسان مانند سرو است و هر کسی که در محل خود فضایی خوشبو و دلپذیر دارد، در روزهای سخت و دردناک زندگی نیز به زیبایی و ارزش خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: زمینهای برای بیداری و توجه به واقعیتها به وجود آمده است، ولی من نمیدانم کی شانس و مقدر من نیز به بیداری خواهد رسید و چشمهای من به حقیقت زندگی باز خواهد شد.
هوش مصنوعی: با اشتیاق و انگیزه به دنبال هدفهای خود برو، زیرا هرچند در راه با مشکلات و چالشهایی برخورد میکنی، اما در نهایت به نتایج مثبت و زیبایی دست پیدا خواهی کرد.
هوش مصنوعی: کسی که از تلاش و زحمت دست بکشد، نمیفهمد که چطور به مانند تابوتی بر دوش دیگران خواهد بود و بار آنان را سنگینتر میکند.
هوش مصنوعی: وقتی جوانی به پایان میرسد و دوران پیری آغاز میشود، غافل از اینکه این حالتی که دارم، یعنی مستی، چه زمانی به پایان خواهد رسید و کی از خواب غفلت بیدار خواهم شد.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی گل در باغ به اوج برسد، تماشای آن خارج از دیوارها به شدت دلربا و جذاب خواهد بود.
هوش مصنوعی: هر گفتار و سخنی باید با عمل همراه باشد، زیرا بدون عمل، گفتار هیچ فایدهای ندارد. صائب، به تو میگوید که مانند خودکار که فقط مینویسد، عمرت در گفتن باقی نخواهد ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نمی دانم که او تا کی پی آزار خواهد شد
نگوید این دلم آخر از او بیزار خواهد شد
بدین خو چندروزی گر بماند ازجفای او
تنم بیمار خواهد گشت وجان افگار خواهد شد
به خواب مرگ شد بخت من وگویند یارانم
[...]
چه دانستم که رازم مو به مو اظهار خواهد شد
متاع روی دست هر سر بازار خواهد شد
مگر اعجاز حسن او کند بی سایه مژگان را
وگرنه زود روی نازکش افگار خواهد شد
به خار غم سپردم دامن جان و ندانستم
[...]
اگر با دیده اعجاز محبت یار خواهد شد
نگاهم روشناس دولت دیدار خواهد شد
از او جز کشتن خود حاجت دیگر نمی خواهم
زبان را در ادب کی رخصت گفتار خواهد شد
کند گر همت پیر مغان یاری دینداران
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.