عاشق آن روز که جا در خم آن دام نداشت
کلفت دایمی الفت هر خام نداشت
باده را شیشه کم ظرف ز جوش افکنده
در گلستان خم از عربده آرام نداشت
دل ما آینه راز دو عالم شده است
می توان گفت که جمشید هم این جام نداشت
سبزه از لاله صد رنگ برون آورده
با دعا گوی چو من این همه دشنام نداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زندگانیست که جز مرگ سرانجام نداشت
گر نمیبود نفس، صبحکسی شام نداشت
دل پرکار هوس متهم غیرم کرد
ساده تا بود نگین، غیر نگین نام نداشت
قدردان همه چیز آینهٔ منتظریست
[...]
ای خوش آن عاشق بدنام که او نام نداشت
کامجوی آنکه در این دیر سر کام نداشت
شور بلبل بگلستان نبود پنداری
از گل این باد سحرگاهی پیغام نداشت
شاهد خاص ازل رفت سوی پرده غیب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.