گنجور

 
اسیر شهرستانی

عاشق آن روز که جا در خم آن دام نداشت

کلفت دایمی الفت هر خام نداشت

باده را شیشه کم ظرف ز جوش افکنده

در گلستان خم از عربده آرام نداشت

دل ما آینه راز دو عالم شده است

می توان گفت که جمشید هم این جام نداشت

سبزه از لاله صد رنگ برون آورده

با دعا گوی چو من این همه دشنام نداشت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode