مپرس غم ز برای چه آشنای دل است
دل از برای غم است و غم از برای دل است
ز عشق پاک نظر دیده ای چه می دانی
تغافل تو همه از کرشمه های دل است
ز آشنایی الفت کناره ای داری
شنیده ا م گل تقصیر خونبهای دل است
به خواب شام سیه روز عید می بیند
از اینکه چشم سیاه تو آشنای دل است
به شوخی خم طرار طره ای نازم
که عقد بند دل است و گره گشای دل است
نگاه آنچه نفهمیده آشنایی ما
تغافل آنچه ندانسته مدعای دل است
قیامت خرد آشوب جلوه رحمی کن
اسیر را به خرام تو مدعای دل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره ارتباط عمیق بین دل و غم و عشق است. شاعر به این نکته اشاره میکند که غم و دل هر دو به هم مرتبطند و وجود غم برای دل ضرورت دارد. عشق و زیباییهای آن تأثیر زیادی بر دل دارند و شاعر نشان میدهد که دل، گاهی تحت تأثیر این زیباییها دچار تغافل میشود. همچنین، شاعر به این مسئله میپردازد که آشنایی و الفتها میتواند حاوی درد و رنج باشد، اما این احساسات در عین حال زیبا و دلنشین هستند. در نهایت، شاعر به قدرت و تأثیر عواطف در زندگی انسانها اشاره میکند و از عشق به عنوان چیزی که دل را بیدار میکند، صحبت میکند.
هوش مصنوعی: از پرسیدن علت غم خودداری کن، زیرا دل و غم به هم پیوند خوردهاند؛ دل برای غم وجود دارد و غم نیز به خاطر دل شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: از عشق خالص و بدون آلودگی، آیا میدانی که این بیتوجهی تو، همه ناشی از جذابیتهای دل است؟
هوش مصنوعی: به خاطر آشنایی، از نزدیکی و محبت دوری میکنی. شنیدهام که گل، به خاطر گناهش، بهای دلش را پرداخته است.
هوش مصنوعی: در خواب در شب عید، ای سیهچشم، به خاطر آشناییام با چشمانت، روزگار تلخی را میبینم.
هوش مصنوعی: به طور غیر جدی و با لحنی شوخی، زیبایی و ظرافت موی خود را به تصویر میکشم که مانند یک گره در دل آدمی است و میتواند مشکلات عاطفی را حل کند.
هوش مصنوعی: نگاه کردن به چیزی که نمیدانی، آشنایی ما را شکل میدهد و نادیده گرفتن آنچه را که نمیدانیم، نشاندهندهٔ ادعای دل ماست.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، عقل و فهم انسان دچار آشفتگی میشود. زیبایی رحمت تو، اسیران را به آرامش میآورد و این خواسته دل است که به حضور تو بیافرینند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان و هر چه در او هست رونمای دل است
به هیچ جا نرود هر که آشنای دل است
هوای نفس ترا کوچه گرد ساخته است
وگرنه نقد بود هر چه مدعای دل است
اگر به خضر نگردد دچار در ظاهر
[...]
داغ اگر حلقه زند ساغر صهبای دل است
ناله گر بال کشد گردن مینای دل است
نیست بیشور جنون، مشت غباری زین دشت
ششجهت، عرض پریشانی اجزای دل است
دهرگو تنگتر از قطرهٔ خونم گیرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.