گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

پیدا شده در عالم آن نور جمال او

آن نور جمال او پیدا شده در عالم

پیدا شده در آدم ذات و صفتش با هم

ذات و صفتش با هم پیدا شده در آدم

یک جرعه ز جام جم خوشتر بود از صد جان

خوشتر بود از صد جان یک جرعه ز جام جم

از هر دو جهان بی غم مائیم به عشق او

مائیم به عشق او از هر دو جهان بی غم

ما را نبود ماتم گر دل برد و ور جان

گر دل برود ور جان ما را نبود ماتم

با جام میم همدم در گوشهٔ میخانه

در گوشهٔ میخانه با جام میم همدم

بگذر تو ز پیش و کم فانی شو و باقی شو

فانی شو و باقی شو بگذر تو ز پیش و کم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجه عبدالله انصاری

ار دستت ز آتش بود

ما را گل مفرش بود

هر چه از تو آید خوش بود

خواهی شفا خواهم الم

میبدی

ار دستت از آتش بود

ما را ز گل مفرش بود

هر چه از تو آید خوش بود

خواهی شفا خواهی الم‌

مولانا

سر برمزن از هستی تا راه نگردد گم

در بادیه مردان محوست تو را جم جم

در عالم پرآتش در محو سر اندرکش

در عالم هستی بین نیلین سر چون قاقم

زیر فلک ناری در حلقه بیداری

[...]

جامی

دور از توام افتاده بر بستر درد و غم

یک پای درین عالم یک پای درآن عالم

راه دل و دینم زد آن عارض گندمگون

نبود بجز این معنی میراث من از آدم

خوی کرده رخت بارد از قرص قمر پروین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه