شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۳۲ گیرم که حباب را بیابی جز آب بگو دگر چه داری مستانه بیا و باده می نوش ای یار عزیز در خماری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تصویرسازی از حباب و آب میپردازد و از محبوب خود دعوت میکند تا با شادی و سرمستی به نوشیدن شراب بپردازد. او عشق و زیبایی را در حالتی سرخوشانه توصیف میکند و از یار خود میخواهد که در این حالت نشئگی کنار او باشد.
هوش مصنوعی: اگر حباب را تنها از آب پیدا کنی، پس غیر از آن چه چیز دیگری داری؟
هوش مصنوعی: عزیزم، با شوق و بیخیالی بیایید و از شراب بنوشید، در حالی که از لذت مستی غرق شدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با نصرت و فتح و بختیاری
با دولت و عز و کامگاری
سلطان ملک ارسلان مسعود
بنشست به تخت شهریاری
دولت کردش به ملک نصرت
[...]
انصاف بده که نیک یاری
زو هیچ مگو که خوش نگاری
در رود زدن شکر سماعی
در گوی زدن شکر سواری
مه جبهت و آفتاب رویی
[...]
ما را تو به هر صفت که داری
دل گم نکند ز دوستداری
هردم به وفا یکی هزارم
گرچه به جفا یکی هزاری
هیچت غم هیچکس ندارد
[...]
روح الله با تو خرسواری
روح القدست رکاب داری
از مطبخ تو سپهر، دودی
وز موکب تو زمین، غباری
در شرح رموز غیب گویت
[...]
تا بیش دلم خراب داری
دل بیش کند ز جانسپاری
ای کار مرا به دولت تو
افتاد قرار بیقراری
دل خوش کردم چنین که دانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.