خواجه مخمور باز ماند به مال
رند سرمست و جام مالامال
خواجه درویش شد چو مال نماند
عرض و مالش برفت و ماند وبال
گرچه مالش نماند او باقیست
گو برو از برای مال و منال
حالیا خوش به ذوق می گردد
حال ما با محول الاحوال
نقش غیری خیال اگر بندی
نزد ما باشد آن خیال محال
جام گیتی نما چو می نگرم
می نماید جمال او به کمال
ساقیم سید است و من سرمست
باده درجام همچو آب زلال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر به وضعیتی اشاره دارد که شخصی (خواجه) پس از از دست دادن مال و ثروت، به حالتی درویشوار و بیاعتنا به دنیا تبدیل میشود. او از گذشته خود، که پر از مال و جاه بوده، رنج میبرد و حالا تنها بارهای گذشتهاش بر دوش او مانده است. اما با وجود اینکه مال و ثروت از او رفته، او هنوز وجود دارد و به زندگی ادامه میدهد. شاعر همچنین به لذتهای حال و غرق شدن در شادی و خوشی اشاره میکند و میگوید که برای او، زیبایی و لذتهای زندگی در حال حاضر مهمتر از مال و منال است. نشان میدهد که وضعیتهای دنیوی و مال میتواند زودگذر باشد و در نهایت، عشق و لذتهای معنوی دارای ارزش بیشتریاند.
هوش مصنوعی: آقای مست همچنان در کنار دیگری معتاد و خوشحال است و جامش پر از شراب است.
هوش مصنوعی: وقتی که ثروت و دارایی از دست رفت، خواجه به درویشی تبدیل شد و تنها عواقب و مشکلات ناشی از ثروتش برایش باقی ماند.
هوش مصنوعی: اگرچه ثروتش از بین رفته، اما او همچنان وجود دارد. پس از او دور شو تا برای مال و اموالش بروی.
هوش مصنوعی: اکنون حال ما از تغییرات زندگی بسیار شیرین و دلنشین شده است.
هوش مصنوعی: اگر تنها به خیال دیگران فکر کنیم و به آنها توجه کنیم، در واقع آن خیال واقعیت ندارد و محال است.
هوش مصنوعی: وقتی به دنیای اطرافم نگاه میکنم، زیبایی کامل او را میبینم.
هوش مصنوعی: من ساقیای دارم که خود بزرگمقام و سرشار از صفاست و من نیز به شدت در حال نوشیدن شراب هستم، همانگونه که آب زلال و خالص است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا ندانی ره حرام و حلال
نشمرد کس ترا ز اهل کمال
شاد باش ای هیون آخته یال
هیکل کوه کوب و هامون مال
از پیت کوس خورده کوه ثبیر
وز تکت کاخ خورده باد شمال
بوده با رنگ وقت تک همسر
[...]
میل کرد آفتاب سوی شمال
روز فرسوده را قوی شد حال
باد بر شاخ کوفت شاخ درخت
خاک در بیخ دوخت بیخ نهال
کوه در آب رفت از آتش میغ
[...]
مگر آن بخت یابم از اقبال
کافکنم رخت در جهان کمال
ای جناب تو قبلهٔ اقبال
حضرت تو مخیم آمال
دین اسلام را کمال تویی
از تو مصروف باد عین کمال
تو ابو القاسمی بکنیت و هست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.