آفتابی می پرستم لایزال
مهر من هرگز نمی گیرد زوال
دیده در آئینهٔ گیتی نما
دیده تمثال جمال بی مثال
گرچه ذره می نماید آفتاب
ماه نور او نماید بر کمال
یک نفس با ما درین دریا درآ
نو شکن گر تشنه ای آب زلال
می نماید حسن او هر آینه
او جمیل و دوست می دارد جمال
چشم مستش چشم بندی می کند
می برد از چشم ما خواب و خیال
رند سرمستیم و با سید حریف
عاشق و معشوق دائم در وصال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به پرستش آفتاب و زیباییهای آن اشاره دارد. شاعر بیان میکند که مهر آفتاب هرگز زوال نمیپذیرد و تمثال جمال حق را در آینه گیتی میبیند. او به تشبیه ذره و آفتاب میپردازد و میگوید که حتی ذرهای از نور آفتاب نشاندهنده کمال است. همچنین، از لذت عشق و وصال عاشق و معشوق سخن میگوید و تأکید میکند که چشمهای مست و زیبا خواب و خیال را از ما میرباید. در نهایت، شاعر خود را رند و سرمست میداند که با یار در حال عشقبازی است.
هوش مصنوعی: من همیشه از خورشیدی تقدیس میکنم که مهر و محبت من به او هیچگاه کاهش نمییابد.
هوش مصنوعی: در آینهٔ دنیا، چهرهٔ زیبایی بینظیر را تماشا کن.
هوش مصنوعی: هرچند که خورشید به نظر کوچک میآید، اما نور او به طور کامل و با زیبایی ماه را روشن میکند.
هوش مصنوعی: اگر تشنه آب زلالی هستی، یک بار با ما در این دریا همراه شو و نوای دلنشین را بشنوی.
هوش مصنوعی: زیبایی او در هر لحظه آشکار است و او خود زیباست و به زیبایی علاقه دارد.
هوش مصنوعی: چشم زیبای او به گونهای است که ما را اسیر خود میکند و خواب و خیال را از چشمان ما میگیرد.
هوش مصنوعی: ما در حال لذتبردن و خوشگذرانی هستیم و با یک فرد مذهبی همدم شدهایم که همیشه در عشق و وصال با محبوب خود است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر دگرگون بود حالت پارسال
چونکه دیگر گشت باز امسال حال؟
تیر بودی چون شدهستی چون کمان؟
لاله بودی چون شدهستی چون تلال؟
ای نشاندهیْ دست روز و سال و ماه
[...]
ای جمال دولت ، ای چرخ جلال
وی ز تو افزوده گیتی را جمال
ای سعادت را بصدرت انتما
وی سیادت را بقدرت اتصال
اختران از رای تو جویندنور
[...]
ای به هستی داده گیتی را کمال
ملک را فرخنده هر روز از تو فال
صدر دنیایی و دنیا را به تو
هست هر ساعت کمالی بر کمال
چون وزارت آسمان رفعت شود
[...]
کرده چاهی خشک را در خشک سال
قطرهٔ آب دهانش پر زلال
ای گذر کرده ز حال و از محال
رفته اندر خانهٔ فیه رجال
ای بدیده روی وجهالله را
کین جهان بر روی او باشد چو خال
خال را حسنی بود از رو بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.