یک هویت در مراتب می نماید صدهزار
عارفانه آن یکی در هر یکی خوش می شمار
نزد ما موج و حباب و قطره و دریا یکیست
آب یک معنی بود هم صورت ناچار چار
درشب تاریک امکان نور می بخشد بماه
می نماید روز روشن آفتابی بی غبار
نقشبندی می کند باری خیال روی او
آنچنان خوش صورتی بر نور دیده می نگار
مجلس عشق است رندان مست و ساقی درحضور
حیف باشددر چنین وقتی که باشی در خمار
شکل قوسین از خط محور نماید دایره
سر او ادنی طلب کن تا بیابی یار یار
عقل و جان و سید و بنده به هم آمیختند
آنچنان گنجی که مخفی بود گشته آشکار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به زیبایی و مفهوم عمیق عشق و وحدت در وجود پرداخته است. بیان میکند که همه چیز در عالم، از جزر و مد تا قطره و دریا، همه یک حقیقت را نمایان میسازند. در شب تاریک، نور عشق میتواند راه را روشن کند و زیبایی روحانی در نظر عارفان هویدا میباشد. همچنین توصیف میکند که در مجلسی که عشق و مستی وجود دارد، حیات و شعف بر قرار است و پلی بین عقل و دل زده میشود. در نهایت، سرّ و گنجی که قبلاً مخفی بود، به واسطه عشق و جستجو نمایان میگردد.
هوش مصنوعی: یک هویت در سطوح مختلف، به شکلهای گوناگون و در دل هزاران عارف ظهور میکند. هر یک از آنها به نوعی خاص خود را میشناسد و لذت میبرد.
هوش مصنوعی: نزد ما، تفاوتی بین موج، حباب، قطره و دریا وجود ندارد. همه آنها در نهایت یک نوع آب هستند و تنها ظاهرشان متفاوت است.
هوش مصنوعی: در شبهای تار، ماه نور خود را به ما میدهد و روشنایی روزی صاف و بدون غبار را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: طراحی و نقاشی به خاطر تصوری که از چهره زیبای او دارم، به قدری دلنشین و زیباست که هر زمان به آن نگاه میکنم، مانند نوری در چشمانم میدرخشد.
هوش مصنوعی: محفل عشق، جایی است که عاشقان خوشحال و ساقی در آن حضور دارند. در چنین زمانهای، افسوس است که تو در حالت خمار باشی و از شادی و لحظات خوب این مجلس بهرهمند نشوی.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی دو قوس را در کنار هم تصور کنی، مانند دایرهای میشود که در بالای آن نگریسته میشود. برای رسیدن به محبوب واقعیات، باید تلاش کنی و بگردی تا او را بیابی.
هوش مصنوعی: عقل و روح و شخصیت و مقام آدمی با هم ترکیب شدهاند و به این ترتیب گنجی که پنهان بود، اکنون نمایان شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.