گر ذات کند ظهور ای یار
نه یار بماند و نه اغیار
نه جام بماند و نه باده
نه مست بماند و نه هشیار
چون هستی تو حجاب راه است
لطفی کن و آن حجاب بردار
یک حرف و معانی فراوان
یک نقطه و اعتبار بسیار
جائی که به یک جو است صد جان
چه جای سر است و ریش و دستار
از نقش خیال غیر بگذر
تا چند کنی تو کار بی کار
رندانه در آ به بزم سید
جامی ز شراب او به دست آر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نگرش عرفانی اشاره دارد و به ظهور حقیقت و یگانگی ذات الهی میپردازد. شاعر بیان میکند که اگر حقیقت و یار حقیقی ظهور یابد، دیگر چیزی از دنیا باقی نخواهد ماند؛ نه یار و نه غیر او، نه شراب و نه مستی. هستی انسان مانند حجاب است که مانع درک حقیقت میشود. بنابراین، از خواننده میخواهد که این حجاب را برطرف کند و به معنای واقعی زندگی بپردازد. همچنین، شاعر به اهمیت دوری از خیال و وابستگیهای دنیوی اشاره کرده و دعوت میکند که در محفل الهی، طعم حقیقی را بچشند.
هوش مصنوعی: اگر حقیقت و ذات وجودت نمایان شود، دیگر نه تو دوستی خواهی داشت و نه غیر دوستان باقی خواهند ماند.
هوش مصنوعی: نه جام باقی مانده و نه شرابی، نه کسی مست است و نه کسی هوشیار.
هوش مصنوعی: وجود تو مانع رسیدن به هدفم شده است، خواهش میکنم این مانع را برطرف کن.
هوش مصنوعی: یک کلمه میتواند معانی زیادی داشته باشد و یک نقطه، ارزش و اهمیت زیادی را در خود نهفته دارد.
هوش مصنوعی: جایی که حتی با یک جو (وزن ناچیزی) میتوان جانهای زیادی را نجات داد، دیگر چه جایی برای سر، ریش و دستار (نمادهای افتخار و مقام) وجود دارد. یعنی در برخی مواقع ارزشها و نمادهای ظاهری اهمیتی ندارند و نجات جانها اولویت بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: از تخیلات و تصورات دیگران فاصله بگیر و وقت خود را صرف کارهای بیهوده نکن.
هوش مصنوعی: به طور غیرمستقیم و با زیرکی به مهمانی سید جامی برو و از شراب او نوش جان کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فدای آن قد و زلفش که گویی
فرو هشته است از شمشاد شمشار
آن طره مشکریز دلدار
کرده است مرا به غم گرفتار
گر بنده به خدمتت نیامد
زو منت بی شمار میدار
ور یک دو سه روز کرد تقصیر
در خدمت تو عبث مپندار
زیرا که تو کعبه جلالی
[...]
عاجز شدم از گرانی بار
طاقت نه چگونه باشد این کار
بردار صراحیی ز خمار
بربند به روی خرقه زنار
با دردکشان دردپیشه
بنشین و دمی مباش هشیار
یا پیش هوا به سجده درشو
[...]
بر هر ذره ای که در جهانست
منت دارد هزار خروار
بی دفتر ملک او زمانه
از پشت شکم کند چو طومار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.