یار یاران یار باش ای یار
چه کنی دوستی تو با اغیار
نار چون نار را نمی سوزد
نار شو تا تو را نسوزد نار
سر موئی حجاب اگر داری
به سر ما که ازمیان بردار
جان به جانان سپار و خوش می باش
دل رها کن به خدمت دلدار
کار ما عاشقی و میخواری است
غیر از این نیست عاشقان را کار
رند مست از خمار نندیشد
زان که باشد مدام با اغیار
وحده لاشریک له گفتم
کردم اقرار کی کنم انکار
گرچه دل را تو قلب می خوانی
باشد آن نقد مخزن اسرار
گفتهٔ سیدم خوشی می خواند
نعمت الله ز یاد هم مگذار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و دوستی میپردازد و به اهمیت ارتباط با محبوب و دوری از دیگران اشاره میکند. شاعر میگوید که دوستی با غیر محبوب باید کنار گذاشته شود و باید خود را در آتش عشق بسوزاند تا از سوختن در آتش دیگران در امان بماند. او همچنین به این نکته اشاره میکند که اگر حجابهایی وجود دارد، باید کنار گذاشته شوند تا ارتباط با جانان برقرار شود.
عاشقی و شربت می از نشانههای زندگی عاشقان است و نباید به غیر مشغول شد. شاعر از وحدت با معشوق سخن میگوید و تاکید میکند که دل باید به او سپرده شود. در نهایت، با یادآوری نعمتهای الهی، شاعر به اهمیت لذت بردن و فراموش نکردن این نعمتها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای دوست، با دوستان خود همراه باش و به چه دلیلی با دیگران دوست میشوی؟
هوش مصنوعی: اگر آتش به خرمن تو نزدیک میشود، بهتر است خودت هم به آتش دنیا تبدیل شوی تا از سوختن در امان باشی.
هوش مصنوعی: اگر یک حجاب نازک هم داری، آن را از روی ما بردار، زیرا ما از آنچه در زیر آن است، آگاهیم.
هوش مصنوعی: روح خود را به معشوق بسپار و با شادی زندگی کن، دل را آزاد کن و در خدمت محبوب باش.
هوش مصنوعی: عاشقان تنها به عشق ورزیدن و خوشگذرانی با شراب مشغول هستند و غیر از این نه کار دیگری دارند و نه هدفی.
هوش مصنوعی: شخصی که سرخوش و مست است، به غم و اندیشههای خود نمیپردازد، چرا که همواره در کنار دیگران و در جمع آنها به سر میبرد.
هوش مصنوعی: گفتم که تنها او را میشناسم و هیچ شریک دیگری برایش قائل نیستم، حالا چگونه میتوانم این حقیقت را انکار کنم؟
هوش مصنوعی: هرچند تو نام قلب را برای دل انتخاب کردهای، اما باید بدانی که دل خود گنجینهای از رازها و اسرار است.
هوش مصنوعی: سیدم میگوید که خوشی و شادی را از یاد نبر و همیشه نعمتهای خدا را به یاد داشته باش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر رُخَش زلف عاشق است چو من
لاجرم همچو منش نیست قرار
من و زلفین او نگونساریم
او چرا بر گل است و من بر خار؟
همچو چشمم توانگر است لبم
[...]
زان مرکّب که کالبد از نور
لیکن او را روان و جان ازنار
زان ستاره که مغربش دهنست
مشرق او را همیشه بر رخسار
بارگی خواست شاد بهر شکار
بر نشست و بشد بدیدن شار
ای دل نا شکیب مژده بیار
کامد آن شمسه بتان تتار
آمد آن سرو جلوه کرده به ناز
آمد آن گلبن خمیده ز بار
آمد آن بلبل چمیده به باغ
[...]
هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار
ای نگار بدیع وقت صبوح
زود برخیز و راح روح بیار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.