گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

دست چپ را یسار می خوانند

کنج را هم یسار می خوانند

عاشقانی که محرم رازند

یار را دوستدار می خوانند

ذاکرانی که ذکر می گویند

روز و شب آن نگار می خوانند

در همه آن یکی همی جویند

گر یکی ور هزار می خوانند

بیست و هشت حرف اگر همی خوانی

عارفان بی شمار می خوانند

هر که بینند و هر چه می خوانند

خدمت آن نگار می خوانند

نعمت الله را چو می یابند

مظهر کردگار می خوانند