بر بسته نقاب ، دل رباید
بنگر چه کند اگر گشاید
در آینهٔ وجود عالم
خود بیند و خود به خود نماید
ما دولت سر لی مع الله
یابیم ولی دمی نیاید
در دور دو چشم مست ساقی
توبه نکنیم و خود نشاید
چندان که خوریم می از این خم
نه کم شود آن و نه فزاید
یک ذات و صفات او فراوان
در هر صفتی دمی برآید
سید رند است و جام در دست
مستانه سرود می سراید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و شناخت خود و خداوند است. شاعر با استعارهها و تصاویری وصف میکند که اگر دل از نقاب بیرون بیاید و حقیقت خود را بشناسد، چه تأثیری بر او خواهد داشت. او به جنبههای پرشور و شوق زندگی، به خصوص در عشق و عرفان، اشاره میکند و میگوید که در این دنیای مملو از زیباییها و شور، هیچ چیزی از عشق و معرفت کم نمیشود. همچنین، اشاره به «سید رند» به معنای فرزانگی و عیش و نوش دارد، که در آن فردی مست در حال سرود و شادی است. در کل، شعر نمایانگر پیوند عمیق میان عشق، وجود و خودشناسی است.
هوش مصنوعی: اگر چهرهاش را بپوشاند و دلها را تسخیر کند، ببین چه اتفاقی میافتد اگر آن نقاب را بردارد.
هوش مصنوعی: در آینه وجود، آدمی میتواند خود را ببیند و به خودآگاهی برسد.
هوش مصنوعی: ما باید به دنبال دولت و خوشبختی باشیم که تنها با کمک و همراهی خداوند به دست میآید، اما هیچ زمانی در این را نمیتوانیم از آن غافل شویم.
هوش مصنوعی: ما در جستجوی زیبایی و مستی چشمان ساقی، هرگز توبه نخواهیم کرد و این کار به ما نمیآید.
هوش مصنوعی: هر چه از این جام بنوشیم، نه مقدار آن کم میشود و نه بر مقدار آن افزوده میشود.
هوش مصنوعی: وجود او یکی است و ویژگیهای او بسیار زیاد است؛ هر صفتی از او در یک لحظه ظهور میکند.
هوش مصنوعی: سید رند با دلشوره و شوقی مغناطیسی، جامی در دست دارد و به زیبایی و شیرینی میخواند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صدر اجل قوام دولت
در صدر به جز تو کس نیاید
گیتی چو تو پر هنر نبیند
گردون چو تو نامور نزاید
حاشا که زیان مال هرگز
[...]
جاییست نشسته چاکر تو
جایی که درو طرب افزاید
با مطربهای چو ماه تابان
چنگی تر و خوش همی سراید
اسباب نشاط جمله داریم
[...]
باد سحری طرب فزاید
غم از دل غمکشان زداید
بادی که به صبحدم برآید
بی باده مرا طرب فزاید
دل در بر من بدو شتابد
[...]
توفیق تو گر نه ره نماید
این عقده به عقل کی گشاید
آن کس که به بندگیت آید
با او تو چنین کنی نشاید
ای روی تو خوب و خوی تو خوش
چون تو گهری فلک نزاید
روی تو و خوی تو لطیفست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.