گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

لطف ساقی بسی کرم فرمود

در میخانه ای به ما بگشود

هر چه در غیب و در شهادت بود

بود و نابود را به ما بنمود

جام گیتی نما هویدا کرد

می خمخانه را به ما پیمود

آتش عشق اوست در دل ما

خوش بود آتشی چنین بی دود

هو هو لا اله الا هو

لیس فی الدار غیره موجود

از ازل تا ابد عنایت او

بود با بندگان و خواهد بود

نعمت الله حریف و ساقی او

هر که آمد به بزم ما آسود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قطران تبریزی

ملکان را ز آسمان کبود

چون تو هرگز کریم و راد نبود

هرگز از تو کسی بلا نکشید

هرگز از تو کسی جفا نشنود

عید فرخنده باد بر تو ملک

[...]

وطواط

آفتاب جلال و عالم جود

که چنو در جهان نشد موجود

خان عادل ، کمال دولت و دین

گوهر کان محمدت ، محمود

آنکه او راست طلعت میمون

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه