به حکایت شراب نتوان خورد
عشقبازی به عقل نتوان کرد
دُرد دردش دوای جان من است
این چنین درد کی خورد بی درد
عاشقی کار شیر مردان است
کار مردان کجا کند نامرد
آب گل را بگیر خوشبو شو
که گلاب است نزد ما آورد
مژدگانی که عاشق سرمست
می فراوان برای ما آورد
مست باشد مدام مست خراب
از می ما کسی که جا می خورد
نعمت الله را یکی داند
هر که او در دو کون باشد فرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عشق و دلباختگی پرداخته است. شاعر بیان میکند که نمیتوان عشق را با عقل درک کرد و درد عشق برای او همچون درمانی برای جانش است. عاشقی کار مردان شجاع است و کسی که در این راه ضعف نشان دهد، راست نیست. اشاره میشود که بوی خوش گل را باید از آب گلآلود گرفت و عاشق سرمست همواره با خود شادی و میآورد. در نهایت، شاعر به نعمتی که در عشق نهفته است اشاره میکند و میگوید هر کسی که از این عشق بهرهمند شود، فردی خاص و برتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: نمیتوان به داستان عشق و محبت با عقل و تفکر نزدیک شد، همانطور که نمیتوان از شراب به درستی بهرهبرداری کرد. عشق و احساسات درک و فهم عقلانی نمیپذیرند.
هوش مصنوعی: دردی که او دارد، درمان درد من است. اینگونه است که تنها کسی که دردی را حس نکرده، نمیتواند این درد را بفهمد.
هوش مصنوعی: عشق ورزی و عاشق شدن، کاری است که فقط از دلیران و مردان واقعی برمیآید؛ افرادی که شجاعت و صداقت دارند، نمیتوانند از عشق به خوبی برآیند.
هوش مصنوعی: آب گل را بگیر و خوشبو شو، زیرا گلاب در نزد ما آورده شده است.
هوش مصنوعی: خبر خوب این است که عاشقان خوشحال و سرمست، شادی و خوشی بسیاری برای ما به ارمغان آوردهاند.
هوش مصنوعی: همیشه باید در حال خوشی و شوق بود. کسی که در میخانه و بین شراب مست میشود، اگر لحظهای غفلت کند و جا بیفتد، به دردسر خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: هر کسی که نعمتهای الهی را درک کند و در دو جهان (دنیا و آخرت) به یکتایی خداوند ایمان داشته باشد، او را یکی میداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اشتر گرسنه کسیمه برد
کی شکوهد ز خار؟ چیره خورد
نانوردیم و خوار و این نه شگفت
که برِ ورد، خار نیست نورد
مردم اندر خور زمانه شدهست
نرد چون شاخ گشت و شاخ چون نرد
از تک اسب و بانگ نعرۀ مرد
کوه یر نوف شد هوا پر گرد
شعر سید محمد ناصر
دل من شاد کرد و خرم کرد
شدم از گرمی طبیعی پوست
همچو تشنه که آب باید سرد
بر دل من نشاط رامش یافت
[...]
صدر اسلام زنده گشت و نمرد
گرچه صورت به خاک تیره سپرد
در جهان بزرگ ساخت مکان
هم بخردان گذاشت عالم خرد
پس تو گویی که مرثیت گویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.