عاشقم بر روی نورالله خود
والهم از بوی نورالله خود
شاه ترکستان به عشق زلف او
آمده هندوی نور الله خود
خوی نورالله ما خوئی خوش است
دلخوشم از خوی نورالله خود
نور چشم عالمی چون آفتاب
دیده ام در روی نور الله خود
گر دهندم صورت و معنی تمام
کی دهم یک موی نورالله خود
هر کجا جانیست دل داده به باد
آمده آنجوی نور الله خود
از خلیل الله امیدم این نبود
کو نیامد سوی نورالله خود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و محبت خود به "نورالله" سخن میگوید و زیبایی و جذبه او را توصیف میکند. او به جذابیت زلف و چهرهاش اشاره کرده و بیان میکند که عشق او برایش همچون نوری در زندگیاش است. شاعر همچنین به خوشی و دلخوشی خود از وجود این نور اشاره کرده و میگوید که حتی اگر تمامی زیباییها را به او دهند، حاضر نیست یک موی نورالله را فدای چیزی کند. در نهایت، او از امیدش به خلیلالله یاد میکند و به نوعی دغدغه خود را از عدم حضور نورالله ابراز میدارد.
هوش مصنوعی: من عاشق چهره نورانی خدا هستم و از عطر و بوی آن نیز شگفتزده و غرق لذت میشوم.
هوش مصنوعی: شاه ترکستان به خاطر عشق به زلف او به سرزمین هندوستان آمده است. نور الله اشاره به محبوبی دارد که دلش را تسخیر کرده.
هوش مصنوعی: خوی نور خدا در وجود من ویژگی زیبایی است و من از این صفات نورانی در خودم شادمانم.
هوش مصنوعی: چشمانداز زیبا و روشنی را که مانند آفتاب در چهره خداوند میدرخشد، مشاهده کردهام.
هوش مصنوعی: اگر تمام زیبایی و معنی را به من بدهند، هیچ لحظهای نمیتوانم حتی یک موی نورانی خودم را تقدیم کنم.
هوش مصنوعی: هر کجا که زندگی و جان وجود داشته باشد، دل به آنجا سپرده شده و از آن طرف، نور خدا آنجا تابیده است.
هوش مصنوعی: من انتظار نداشتم که خلیل خدا به سوی نور خداوند نیايد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.