عالم از نام او نشان دارد
این مثالی است کاین و آن دارد
صورت و معنئی که می بینم
می و جام است و جسم و جان دارد
چشم دریا دلی بود ما را
در نظر بحر بیکران دارد
دو مگو او یکیست تا دانی
ور بگوئی تو را زیان دارد
ذوق علم بدیع ما می جو
که معانی ما بیان دارد
خوش میانی گرفته ام به کنار
خوش کناری که آن میان دارد
نعمت الله را به جان جوید
هر که میلی به عارفان دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طرفه حالا که بوستان دارد
عمر پیر و تن جوان دارد
پاسبان کرد باغ قمری را
که بسی گنج شایگان دارد
از خوی ابر گل صدف کردار
[...]
وصف او روح در زبان دارد
یاد او آب در دهان دارد
در همه سفره کاسمان دارد
اجری مملکت دو نان دارد
دل تو را دوستتر ز جان دارد
جان ز بهر تو در میان دارد
گر کند جان به تو نثار مرنج
چه کند؟ دسترس همان دارد
با غمت زان خوشم که جان مرا
[...]
مرد بیدرد زشت جان دارد
مرد بی درد کی امان دارد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.