توحید و موحد و موحد
این هر سه یکیست نزد اوحد
صد آینه گر یکی ببیند
صد یک بنماید و یکی صد
محدود حدود در ظهور است
آری چو حد است حد و بیحد
آن کس که خدای خویش بشناخت
گویا که خبر ندارد از خود
در دار وجود این و آن هست
در کتم عدم نه نیک و نه بد
مستیم و خراب در خرابات
با ساقی عاشقان مؤبد
بحریست وجود نعمت الله
گاهی در جزر و گاه در مد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره مفهوم توحید و یگانگی خداوند است. اینکه توحید و موحد (کسی که خدا را میشناسد) یکی هستند. وجود اشیاء در عالم را بررسی میکند و میگوید که در عالم وجود، هر چیزی از دیگر چیزها متفاوت است، اما در عالم عدم، نه خوبی وجود دارد و نه بدی. شاعر به حالت مستی و دیوانگی در عشق به خدا اشاره دارد و میگوید زندگی و وجود مشابه دریا و جزر و مد آن است، که همواره در نوسان است. در نهایت، تأکید میکند که شناخت خدا، شناخت خود را نیز در پی دارد.
هوش مصنوعی: در نظر او، توحید، خدا و پرستندهاش هر سه یکسان و یکساناند.
هوش مصنوعی: اگر کسی هزار آینه داشته باشد و یکی از آنها را ببیند، در واقع فقط یک تصویر را مشاهده کرده است، ولی هر آینه میتواند نمایی متفاوت از او را نشان دهد. این نشان میدهد که هر چیز بسته به زاویه نگاه ما ممکن است متفاوت به نظر برسد.
هوش مصنوعی: ظهور و بروز هر چیزی محدودیتهایی دارد، اما وجود این محدودیتها خود به نوعی نشاندهندهی بیحدی و بینهایتی است که در پس آن نهفته شده است.
هوش مصنوعی: کسی که خدا را میشناسد، گویی از خود بیخبر است.
هوش مصنوعی: در این جهان، همه چیز وجود دارد، اما در عدم، هیچکدام از خوبیها و بدیها وجود ندارند.
هوش مصنوعی: ما در حال نشئه و سرخوشی در میخانهای هستیم که پر از عشق و محبت است، و ساقی ما کسی است که دلباختهها را میپروراند.
هوش مصنوعی: وجود نعمت الهی همچون دریا است؛ گاهی در اوج و فراوانی و گاهی در کمبود و کاهش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قد کان ذو القرنین عمّی مسلما
ملکا تدین له الملوک و تحشد
بلغ المشارق و المغارب ینبغی
اسباب امر من حکیم مرشد
فرأی مغیب الشّمس عند مآبها
[...]
ای سعد فلک ترا مساعد
اعدای ترا فلکه معاند
ای آنکه طراز دوش گردون
رکن الدین بوالعلاست صاعد
فهرست معالی و معانی
[...]
ای کنیت و نام تو مؤیّد
بوالقاسم وانگهی محمد
کم قتیل کما قتلت شهید
ببیاض الطلی و ورد الخدود
آن شد که دلم به هر دری شد
هر لحظه اسیر دلبری شد
دل بر تو نهادم و برین قول
[...]
آن را که بخود وجود نبود
او را ز کجا جمال باشد؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.