گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

ذوق ما در جهان نمی‌گنجد

حال ما در بیان نمی‌گنجد

دلبرم دلنوازیی فرمود

در برم دل از آن نمی‌گنجد

در دل عاشقان خوشی گنجد

آنکه در جسم و جان نمی‌گنجد

زر چه باشد چو سر ندارد قدر

دل که باشد چو جان نمی‌گنجد

جان و جانان حریف یکدگرند

غیر رطل گران نمی‌گنجد

برو ای عقل دور شو ز اینجا

جبرئیل این زمان نمی‌گنجد

ما کلام خدا که می‌خوانیم

سخن این و آن نمی‌گنجد

بزم عشق است و ما سبک‌روحیم

زاهد جان‌گران نمی‌گنجد

نعمت الله حریف و ساقی یار

غیر او در میان نمی‌گنجد

 
 
 
وطواط

با تو در سینه جان نمی‌گنجد

تو درونی از آن نمی‌گنجد

عشق در سر برفت و عقل برفت

کین دو در یک مکان نمی‌گنجد

انوری

حسنت اندر جهان نمی‌گنجد

نامت اندر دهان نمی‌گنجد

راز عشقت نهان نخواهد ماند

زانکه در عقل و جان نمی‌گنجد

با غم تو چنان یگانه شدم

[...]

امیرخسرو دهلوی

با تو در سینه جان نمی‌گنجد

تو درونی از آن نمی‌گنجد

ناتوانم ز عشق و هیچ علاج

در دل ناتوان نمی‌گنجد

تنگ دارد دل مرا که در او

[...]

ناصر بخارایی

وصف تو در بیان نمی‌گنجد

بی نشان در نشان نمی‌گنجد

تا تو در جان من گرفتی جای

جان من در جهان نمی‌گنجد

تا ز مهر تو ماه روشن شد

[...]

حزین لاهیجی

اسم و رسمی در آن نمی گنجد

هیچ نام و نشان نمی گنجد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه