دل دگر ما را به مأوا میکشد
خاطر ما سوی دریا میکشد
جذبهٔ او میکشد ما را مدام
حاکمست او میکشد یا میکشد
کشتهٔ عشقم و بر خاک درش
اوفتاده کشتگان را میکشد
در کشاکش عالمی آورده است
نه تن تنها که تنها میکشد
میل ما دایم سوی بالا بود
لطف او ما را به بالا میکشد
در خرابات مغان بزم خوشی است
عشق عاشق را به آنجا میکشد
زلف سید دل ز یاران میبرد
و از خیالش سر به سودا میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساسات قوی خود را نسبت به عشق و جذبهای که او را به سوی معشوق میکشاند، بیان میکند. دل شاعر به سمت مأوا و دریا کشیده میشود و او خود را در جاذبه عشق رها میبیند. عشق او را به جایی میبرد که حتی در میان کشتگان عشق به زمین افتاده، احساس زندگی و پیوند عمیق وجود دارد. این میل و اشتیاق همیشه به سمت بالا و به سوی مقام و مکانی عالی است. شاعر همچنین به فضایی خوشی در خرابات مغان اشاره میکند که عشق و لذت در آنجا جاری است. در نهایت، زلف معشوق و خیال او نیز تأثیر عمیقی بر احساسات عاشق دارد.
هوش مصنوعی: دل ما دیگر جایی جز خانه نمیخواهد و یاد ما هم به سمت دریا میرود.
هوش مصنوعی: نیروی کشش او دائماً ما را به سمت خود میکشاند و اوست که تسلط دارد، یا این که خودش ما را به سمت خود میکشاند.
هوش مصنوعی: عاشق شدهام و بر زمین در عشق معشوقم افتادهام؛ او کسی را که در عشق میمیرد، میکشد.
هوش مصنوعی: در میان چالشهای زندگی، فردی به تنهایی با مشکلات مواجه نیست، بلکه در این مبارزه، دیگران نیز در کنار او حضور دارند و او را همراهی میکنند.
هوش مصنوعی: تمایل ما همواره به سمت بالا است و محبت او ما را به سوی ارتفاعات میبرد.
هوش مصنوعی: در میخانههای مغان، جایی که شادی و سرور برقرار است، عشق عاشق را به آنجا میآورد.
هوش مصنوعی: موهای زیبا و جذاب سید دل، توجه یاران را جلب میکند و خیال او انسان را به دنیای خیال و وسوسه میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کامرانی سر بناکامی کشد
مرد ره خط در نکونامی کشد
ماه من چون سرو بالا میکشد
آه من سر بر ثریا میکشد
همچو خاک افتادهام بر خاک پست
سرو من از بس که بالا میکشد
یار تنها، عاشقانش عالمی
[...]
خاطر ما سوی دریا میکشد
گوییا ما را به مأوا میکشد
موج دریاییم و دریا عین ما
میبرد ما را به هرجا میکشد
جذبهٔ او میکشد ما را به خود
[...]
یار خط بر روی زیبا میکشد
سبزه بر گلبرگ رعنا میکشد
ماه را دامی ز عنبر مینهد
لاله را داغی ز سودا میکشد
سنبل از سودای مشکین کاکلش
[...]
یار بر من دود دلها میکشد
لشکری از فتنه بر ما میکشد
کرده است از زلف بس قلابها
تا دل خلقی به هرجا میکشد
نوش دارویی ز لعلش خواست دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.