گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

خاطر ما سوی دریا می‌کشد

گوییا ما را به مأوا می‌کشد

موج دریاییم و دریا عین ما

می‌برد ما را به هرجا می‌کشد

جذبهٔ او می‌کشد ما را به خود

خوش بود چون حق تعالی می‌کشد

در کشاکش عالمی آورده است

نی من سرگشته تنها می‌کشد

می‌کشد نقش خیالی دم به دم

هم خطی بر لوح اشیا می‌کشد

ما بلای عشق او خوش می‌کشیم

کار ما در عشق بالا می‌کشد

تا نماید نعمت الله را به ما

اینچنین نعمت بر ما می‌کشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode