هرکه را ذوقش به سوی ما بود
همچو ما غرقه درین دریا بود
موج دریائیم و دریا عین ما
عین ما بر ما حجاب ما بود
چشم عالم روشن است از نور او
دیده ای بیند که او بینا بود
کنت کنزاً گنج اسمای وی است
مخزن آن جملهٔ اشیا بود
هرچه بینی مظهر اسمای اوست
کون جامع جامع اسما بود
جام و می با همدگر باشد مدام
این چنین بوده است و باشد تا بود
نعمت الله در همه عالم یکی است
سیدم یکتای بی همتا بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که سرگردان این سودا بود
از دو عالم تا ابد یکتا بود
هر که نادیده در اینجا دم زند
چو حدیث مرد نابینا بود
کی تواند بود مرد راهبر
[...]
من چو لب گویم، لبِ دریا بود
من چو لا گویم مراد الّا بود
چون منی را حد این سودا بود
لاف این حضرت زدن یارا بود
کون جامع جامع اسما بود
مظهر او مجمع اشیاء بود
آفتابی تافته بر آینه
نور او زان نور مه سیما بود
در ازل رندی که با ما باده خورد
[...]
بس لطیف و روشن و زیبا بود
روح قدسی را درو مأوا بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.