گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

روح اعظم ذرهٔ بیضا بود

صورت و معنای جد ما بود

بنده خوانندش ولیکن سید است

موج گویندش ولی دریا بود

نکته ای از موج دریا گفته ایم

این کسی داند که او از ما بود

قول ما از عالم سفلی مجو

این سخن از عالم بالا بود

سر ببازد بر سر کویش به عیش

در سر هر کس که این سودا بود

نور چشمی در نظر پیدا شده

کی ببیند هر که نابینا بود

در گلستان شهادت روز و شب

سید ما بلبل گویا بود

 
 
 
عطار

هر که سرگردان این سودا بود

از دو عالم تا ابد یکتا بود

هر که نادیده در اینجا دم زند

چو حدیث مرد نابینا بود

کی تواند بود مرد راهبر

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۳ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
حکیم نزاری

چون منی را حد این سودا بود

لاف این حضرت زدن یارا بود

شاه نعمت‌الله ولی

کون جامع جامع اسما بود

مظهر او مجمع اشیاء بود

آفتابی تافته بر آینه

نور او زان نور مه سیما بود

در ازل رندی که با ما باده خورد

[...]

مشاهدهٔ ۱۵ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
قاسم انوار

بس لطیف و روشن و زیبا بود

روح قدسی را درو مأوا بود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه