گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

دُرد درد دل بود درمان ما

خوش بود دردی چنین با جان ما

عشق او بحریست ما غرقه در او

گو درآ در بحر بی پایان ما

ای که گوئی جان به جانان می دهم

جان چه باشد پیش آن جانان ما

مجلس عشقست و ما مست و خراب

سر خوشند از ذوق ما رندان ما

عشق او گنجی و دل ویرانه ای

گنج او جو در دل ویران ما

دل ببر از جان شیرین می برد

صد هزاران منتش بر جان ما

دوستدار نعمت الله خودیم

نعمت الله باشد از یاران ما