گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

نعمت الله میر مستان است

در خرابات میر مستان است

در گلستان عشق رندانه

گوئیا چون هزاردستان است

عقل از اینجا برفت و عشق آمد

موسم ذوق می پرستان است

عهد بستیم با سر زلفش

دل اگر بشکند شکست آنست

در عدم خوش به تخت بنشستیم

نزد اهل نظر نشست آنست

چون ز هستی خویش نیست شدیم

هستی اوست هرچه هست آنست

دامن سید است در دستم

جاودان بنده را به دست آنست