منم آن رند عاشق سرمست
که می عشق می خورم پیوست
در خرابات عشق مست و خراب
دست در دست شاهد سرمست
در دلم عشق و در سرم سود است
در نظر یار و جام می بر دست
ساقی مست و رند لایعقل
به یکی جرعه عقل ما برده است
عاشقانه حریف خمّاریم
فارغ از نیست ایمنیم از هست
از سر هر دو کون خوش برخاست
هر که یک لحظه نزد ما بنشست
میر مستان مجلس عشقیم
سید عاشقان باده پرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ابراز عشق و شیفتگی شاعر به می و میخانه میپردازد. او خود را به عنوان رند عاشق و سرمست معرفی میکند که همیشه در پی عشق و لذت است. شاعر در کنار معشوق و در فضایی پر از مستی و شیدایی قرار دارد و از شادی و رهایی ناشی از عشق سخن میگوید. او به نوعی خود را در جمع میگساران و عاشقان میبیند و بر این باور است که در این فضای پرشور، هم از نبود خود و هم از وجود خود آسوده است. در نهایت، به جایگاه خاص خود به عنوان رهبر این جماعت عاشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: من آن عاشق شیدایی هستم که بیوقفه در حال نوشیدن عشق هستم.
هوش مصنوعی: در میخانه عشق، مستان و بیخودان، با هم دستانشان را به هم داده و در کنار معشوقی خوشحال و سرمست هستند.
هوش مصنوعی: در قلبم عشق وجود دارد و در ذهنم به دنبال فایده و سود هستم. در چشمان محبوب و در دستم جام می درخشان است.
هوش مصنوعی: ساقی مست و شیطانی که شناختی ندارد، با یک جرعه، عقل و هوش ما را به وسوسه کشانده است.
هوش مصنوعی: ما در عشق مثل یک دسته گل هستیم که از دنیا و وجود خود بینیازیم و در آرامش کامل به سر میبریم.
هوش مصنوعی: هر کسی که یک لحظه کنار ما بنشیند، از سر دو جهان خوشبختی به دست میآورد.
هوش مصنوعی: ما سرپرستان و راهنمایان محفل عشق هستیم و در این جمع، عاشقان را به نوشیدن شراب دعوت میکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گرد پرگار چرخ مرکز بست
شبه مرجان شد و بلور جمست
آمد آن رگزن مسیحپرست
شست الماسگون گرفته به دست
کرسی افکند و برنشست بر او
بازوی خواجه عمید ببست
شست چون دید گفت عز و علا
[...]
ستد و داد جز به پیشادست
داوری باشد و زیان و شکست
تا مرا بود بر ولایت دست
بودم ایزد پرست و شاه پرست
امر شه را و حکم الله را
نبدادم به هیچ وقت از دست
دل به غزو و به شغل داشتمی
[...]
آمد آن حور و دست من بربست
زده استادوار نیش به دست
زنخ او به دست بگرفتم
چون رگ دست من ز نیش بخست
گفت هشیار باش و آهسته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.