غزل شمارهٔ ۱۹۰
پادشاهی چه بندگی خداست
بندگی کن که پادشاه گداست
از هوا بگذر و خدا را جو
هرچه غیر ازویست باد هواست
بر درش هر که خلوتی دارد
فارغ از خانقاه هر دو سراست
دُرد دردش دوای درد دلست
درد دل خوشتر از هزار دواست
آفتابست و ماه خوانندش
نظری کن که نور دیدهٔ ماست
در خرابات ساقی سر مست
سید ما و خادم فُقراست
دیگران در پناه علم و عمل
نعمت الله در پناه خداست
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.