چشم ما شد به نور او بینا
نظری کن به نور او در ما
آب این چشمه می رود هر سو
لاجرم سو به سو بُود دریا
غرق بحریم و آب میجوئیم
ما طلبکار او و او با ما
دردمندیم و دلخوشیم از آن
درد عشق است و جان بود دردا
ما خیالیم و در حقیقت او
هو معنا و فانظروا معنا
نور معنی نموده در صورت
گنج اسما نهاده در اشیا
نعمت الله از او شده موجود
نور او هم به او بود پیدا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی به عشق و نور الهی اشاره میکند. شاعر بیان میکند که بینایی انسان به وسیله نور خدا حاصل میشود و امید دارد که با نگاهی به این نور، حقیقت را دریابد. او از جریان آب چشمه یاد میکند که نماد زندگی و وجود است و میگوید که تمام هستی در طلب خداوند است. همچنین، دردی که انسانها احساس میکنند، ناشی از عشق است و این درد در عین حال خوشایند است. شاعر به این نکته اشاره میکند که ما در واقع خیالیم و حقیقت در خداوند است. در نهایت، او بر این باور است که نعمتها و معنای همه چیز از خدا ناشی میشود و نور الهی در همه جا نمایان است.
هوش مصنوعی: چشم ما با نور او روشن و بینا شده است، به نور او که در وجود ماست، توجه کن.
هوش مصنوعی: این چشمه آبش به هر طرف میرود و به همین دلیل در هر سو دریایی شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: ما در دریای عشق غرق شدهایم و در جستجوی آب و حیات هستیم، در حالی که ما درخواستکننده او هستیم و او نیز در این مسیر با ماست.
هوش مصنوعی: ما در رنج و درد به سر میبریم، اما از همین درد عشق خوشحالیم و این عشق به زندگیمان معنا میبخشد.
هوش مصنوعی: ما در واقعیت خیال و پندار هستیم و او حقیقتی بسیار عمیقتر از ماست؛ بنابراین به حقیقت وجودی او بنگرید و با ما همراه شوید.
هوش مصنوعی: نور به معنای روشنی و حقیقت، در واقع به شکل و ظاهر اشیاء مفهوم یافته و نامها و صفات در وجود آنها قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: نعمتهای خداوند به وجود آمدهاند و نور او نیز در وجود او به وضوح قابل مشاهده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
من رسیدم به لب جوی وفا
دیدم آن جا صنمی روح فزا
سپه او همه خورشیدپرست
همچو خورشید همه بیسر و پا
بشنو از آیت قرآن مجید
[...]
در ازل زنده کرد او دل ما
دید زنده دلی ما آنجا
تا ابد زنده ایم چون ازل
زندگی یافتیم ما به خدا
شرف کعبه بود کوی تو را
زاده الله تعالی شرفا
زایر کوی تو از کعبه گذشت
سرو کوی تو کجا کعبه کجا
سر من غرقه به خون افتاده ست
[...]
خود میدانی که اهل مجلس کوراند
ای شمع چه هرزه میگذاری خود را؟
هفت سال از پی هم کرده بپا
گشته در پای وی انگشت نما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.