یاریست یار یاران یاری چگونه یاری
یاری که می توان گفت داریم یار غاری
یاری اگر ز یاری باری رسید بر وی
ما را نبود هرگز از یار خویش باری
نقش خیال رویش بر دیده می نگاریم
در چشم ما نظر کن روشن ببین نگاری
جز عاشقی و رندی کار دگر نداریم
مستانه در خرابات مائیم و خواندگاری
در عین ما نظر کرد خلوتسرای خود دید
بر جای خویش بنشست بگرفته خوش کناری
می نوش ساغر می می بوس دست ساقی
باشد که بگذرانی رندانه روزگاری
جام جهان نمائی بستان ز نعمت الله
تا رو به تو نماید خورشید بی غباری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دوستی است و به نوعی به زیباییها و لذتهای زندگی اشاره دارد. شاعر به اهمیت یاری و دوستی واقعی میپردازد و نشان میدهد که در زندگی، عشق و رفاقت اولویت دارند. او به تصویر کشیدن معشوق و شادیهای ناشی از عشق میپردازد و به این نکته اشاره میکند که در حال عیش و نوش و سیر و سلوک در خرابات است. همچنین، شاعر با دعوت به نوشیدن شراب و سپری کردن روزها به شادمانیهای دنیوی اشاره میکند و در نهایت، ایزدی را مینویسد که میتواند به زندگی نور و روشنایی ببخشد.
هوش مصنوعی: دوستی وجود دارد که یار دوستان است. او چگونه یاری میکند؟ به راستی، یاری که میتوان گفت ما داریم، همدمی است در تنهایی.
هوش مصنوعی: اگر یاری از یاری دیگر به من کمک کند، هرگز از یاری که دارم زحمتی نمیکشم.
هوش مصنوعی: تصویر خیال آن معشوق را بر روی چشمانمان میکشیم. به چشمان ما نگاه کن و ببین که چگونه این تصویر درخشان و زیبا است.
هوش مصنوعی: ما فقط به عشق و دلبری مشغول هستیم و کار دیگری نداریم. در میخانه با حالتی شاد و سرمست زندگی میکنیم و به آوازخوانی مشغولیم.
هوش مصنوعی: در حریم دل من، او نگاهی انداخت و دید که جای خود را دارد. سپس آرام و خوشحال در کناری نشسته است.
هوش مصنوعی: بسیار بگو و مینوش، چون زمان را با دل شاد بگذرانی. این شادی و لذت، از نوازش و محبت ساقی به تو میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی تأکید دارد بر اهمیت شناخت و دیدن نعمتها و زیباییهای خداوند. اشاره به این دارد که اگر ما به درستی به نعمتهای الهی بنگریم، خورشید حقیقت بدون هیچ پردهای جلوهگر خواهد شد و روشنایی آن به سمت ما خواهد تابید. به عبارتی دیگر، اگر نگرش ما مثبت و معطوف به قدردانی از نعمتها باشد، از روشنایی و آگاهی بیشتری بهرهمند خواهیم شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل در پیش او نهادم
بستد به دوستی دل ننمود دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
[...]
ای لعبت حصاری، شغلی دگر نداری
مجلس چرا نسازی، باده چرا نیاری
چونانکه من به شادی روزی هم گذارم
خواهم که تو به شادی روزی همیگذاری
گر دوستدار مایی، ای ترک خوبچهره
[...]
ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل دل پیش تو نهادم
بسته به دوستی دل بنموده دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
[...]
ای شاه عدل گستر عید آمدست بر در
از یار خواه باده وز باده خواه یاری
دانی یقین و داری هرچ آن وجود دارد
جز غیب کان ندانی جز عیب کان نداری
در ملکت فریدون می خواه بهمن آسا
[...]
تا چند عشق بازیم بر روی هر نگاری؟
چون میشویم عاشق بر چهرهٔ تو باری
از گلبن جمالت خاری است حسن خوبان
مسکین کسی کزان گل قانع شود به خاری!
خواهی که همچو زلفت عالم به هم بر آید؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.