گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

بیا ساقی و جام می به ما ده

به ما یک وجه از بهر خدا ده

دو صد جان قیمت یک ساغر توست

به درویشان خدا را بی بها ده

جهانی از تو می یابد نواها

نصیبی هم به مای بینوا ده

درون خلوت ار بارم ندادی

مرا بر آستان خویش جا ده

تو در جانی و جان در جستجویت

مده ما را غلط ما را رها ده

که داند قدر دُرد درد عشقت

بیا و دُرد دردت را مرا ده

تو سلطانی و سید بندهٔ تو

عطائی گر دهی باری مرا ده

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
جمال‌الدین عبدالرزاق

زهی روی تو خار گل نهاده

قد تو کو شمال سرو داده

مهت چون آفتاب افتاده در پای

بسر چون سایه پیشت ایستاده

ز بهر عشوه ما وعده تو

[...]

امیرخسرو دهلوی

نسیم زلف بر دست صبا ده

مرا خون، غیر را مشک ختا ده

بسی کس چشم می دارند لطفت

مرا خاک و کسان را توتیا ده

از آن می کت چو خون من حلال است

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه