جان ما با ما در این دریا نشست
یار دریا دل خوشی با ما نشست
از سر هر دو جهان برخاست دل
بر در یکتای بی همتا نشست
در خرابات مغان ما را چو یافت
مجلسی خوش دید خوش آنجا نشست
چون سر دار فنا دار بقا است
بر سر دار آمد و از پا نشست
ما و ساقی خوش به هم بنشسته ایم
خوش بود با مردم دانا نشست
زاهد مخمور زیر افتاد و شد
عاشق مست آمد و بالا نشست
سید ما نور چشم مردم است
لاجرم بر دیدهٔ بینا نشست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف نشستن جان و یار دریا دل در دریایی از احساسات میپردازد. دل آنها از دنیای مادی جدا شده و در کنار یکتای بیهمتا آرام میگیرد. آنها در خرابات مغان، جایی که مستی و عشق جاری است، جمع میشوند و لحظات خوشی را با هم سپری میکنند. در این حال، زاهدی که به دنیا وابسته بود به زمین میافتد و عاشق مستی به اوج میرسد. در نهایت، اشارهای به سید (رهبر دینی) میشود که نور چشم مردم است و بر دیدههای بینا جا میگیرد. شعر به معنای عمیق عشق و دستیابی به حقیقت از طریق رهایی از قید و بندهای دنیوی تاکید دارد.
هوش مصنوعی: روح ما در این دریا آرام گرفته و دوست وفادار ما در کنار ما زندگی و شادی میکند.
هوش مصنوعی: دل از هر دو جهان جدا شده و به دروازهی یکتا و بیهمتای خداوند رسیده است.
هوش مصنوعی: در مکانهای خوشگذرانی، وقتی ما را دید، با خوشحالی به جمع ما پیوست و در آنجا ماند.
هوش مصنوعی: وقتی سر دار یعنی نماد فنا و زوال را به دوش میکشد، به معنای زوال و مرگ نزدیک شده و در عین حال بر سر دار قرار میگیرد و از پا میافتد. در واقع، این وضعیت نشاندهندهی رابطهای است که بین زندگی و مرگ وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما و ساقی با هم به خوبی نشستهایم و بودن با افراد دانا برای ما لذتبخش است.
هوش مصنوعی: زاهد که معمولاً از دنیا و ظواهر آن دوری میکرد و در حالت مستی و سرخوشی قرار گرفت، به عشق و شگفتی غرق شد و به حالت جدیدی در زندگی دست یافت.
هوش مصنوعی: سرور ما برای مردم همچون نوری است که بر چشمان بینا میتابد و همین باعث میشود که در دلها و دیدهها جای بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بعد از آن در خیمهٔ تنها نشست
دل ازو برخاست ، در سودا نشست
این محبت هم نتیجهٔ دانشست
کی گزافه بر چنین تختی نشست
هر که آمد سوی ما با ما نشست
خوش خوشی با ما درین دریا نشست
از سر هر دو جهان برخاست خوش
بر در یکتای بی همتا نشست
عقل مسکین زیر دست عشق شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.