از جور و جفای بی وفا دوست
چون شد دل خستهٔ بلا دوست
مائیم غلام و یار مولا
مائیم گدا و پادشا دوست
بیگانه ز هر دو کون گشتیم
دردا که نگشت آشنا دوست
در بند بلا چو بسته پائیم
دیگر چه کند به جای ما دوست
از دوست وفا طلب نمودیم
هر چه نکند وفا به ما دوست
از دردسر طبیب رستیم
هم درد من است و هم دوا دوست
سید نکند ز عشق توبه
گر جور کند و گر جفا دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج ناشی از خیانت و بی وفایی دوست میپردازد. شاعر از احساس دلشکستگی و وابستگیاش به دوستی میگوید که هم در مقام یار و هم به عنوان محبوب، او را دچار زحمت کرده است. او خود را غلام و گدای این دوست میداند و از بیگانگی در میان دوستان و محبوبانش سخن میگوید. شاعر از وفا خواستن از دوستی که وفای او را درک نکرده، و همچنین از دوستی با وجود درد و رنج یاد میکند. او در نهایت به عشق و شرایطی که با آن مواجه است، اشاره میکند و بیان میکند که حتی اگر دوستش او را آزار دهد، عشق را رها نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: از ظلم و بدرفتاری دوستی که وفادار نیست، دل من که پر از رنج و سختی است خسته و آزرده شده است.
هوش مصنوعی: ما خدمتگزار و یار آقا هستیم، ما فقیر و در کنار پادشاه دوست هستیم.
هوش مصنوعی: در دو جهان غریبه شدیم و افسوس که نتوانستیم با دوست آشنا شویم.
هوش مصنوعی: وقتی در سختیها و مشکلات گرفتار هستیم، دوستمان دیگر چه کاری میتواند برای ما انجام دهد؟
هوش مصنوعی: از دوست انتظار داشتیم که به ما وفا کند، اما او هیچ وفایی به ما نمیکند.
هوش مصنوعی: ما از مشکلات و سختیها رهایی پیدا کردیم، اما دلم همچنان به یاد درد دلانگیز و همچنین به یاری دوستی که درمانگر من است، مشغول است.
هوش مصنوعی: سید به خاطر عشق نباید از عشق خود پشیمان شود، حتی اگر محبت و رفتار دوست به او آسیب برساند یا ناعدالتی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.