من روح نازنینم از کالبد رمیده
من ساغر قریبم از ملک جان رسیده
مست می الستم جام بلی به دستم
در خلوتی نشستم با دلبر آرمیده
در کنج جان مقیمم با اهل دل ندیمم
فارغ ز خوف و بی غم ای نور هر دو دیده
خورشید جسم و جانم نور مه روانم
شهباز لامکانم از آشیان پریده
من ناظر خدایم منظور کبریایم
هم شاه و هم گدایم دیده چو من ندیده
فرزند عشق یارم پروردهٔ نگارم
چون گلشکر من و او هستیم پروریده
چون نور لطف اویم جز لطف او چه گویم
هر نکته ای که گویم او گفته و شنیده
درگوشهٔ یقینم با دوست هم قرینم
ایمن ز کفر و دینم از این و آن بریده
مطلوب طالبانم معشوق عاشقانم
من سید زمانم خط بر خودی کشیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق روحانی و عشق خود میپردازد. او خود را جدا از جسم میبیند و روحش را در ارتباطی ویژه با معشوقاش توصیف میکند. در فضای خلوتی نشسته و با دلبر آرامش یافته، از آزادی و رهایی از ترس و غم صحبت میکند. او خود را ناظر معشوق و محبوب میداند و به ارتباط عمیق و خاصی که با او دارد اشاره میکند. عشق و لطف معشوق را به عنوان منبعی برای سخنان خود معرفی کرده و به یقین درونی خود اشاره میکند که او را از تضادهای دینی و غیر دینی رها کرده است. در نهایت، شاعر خود را مقام والایی میداند که برای دیگران محبوب و مورد توجه است.
هوش مصنوعی: من روح لطیف و پاکی هستم که از بدن دور شدهام و به آرامی به دنیای بالا و مقدس رسیدهام.
هوش مصنوعی: در حال خوشی و سرمستی هستم و جام شراب به دست دارم. در جایی خلوت نشستهام و کنار معشوقم آرام و راحت هستم.
هوش مصنوعی: من در عمق وجودم با افرادی که احساسات عمیق دارند، زندگی میکنم و از ترس و غمخواری بینیاز هستم، ای روشنی هر دو چشمانم.
هوش مصنوعی: خورشید وجودم، روشنی بخش جسم و روح من است. من پرندهای بزرگ و آزاد هستم که از آشیانهام خارج شدهام و در آسمانهای بینهایت پرواز میکنم.
هوش مصنوعی: من شاهد عظمت خداوند هستم و او را به خوبی میشناسم. من هم در مقام پادشاه و هم در مقام درویش قرار دارم و هیچکس مانند من چنین بینشی ندارد.
هوش مصنوعی: من و یارم مانند گلی هستیم که از عشق و محبت یکدیگر رشد کردهایم و در کنار هم پرورش یافتهایم.
هوش مصنوعی: چونکه به الطاف او نورانی هستم، جز لطف او چه میتوانم بگویم؟ هر چیزی که بگویم، او آن را گفته و شنیده است.
هوش مصنوعی: در قلبم به دوستی نزدیک هستم و از هر نوع شک و تردید دورم. از دین و مذهب جدا شدهام و در این حالت، احساس امنیت میکنم.
هوش مصنوعی: من محبوب کسانی هستم که عاشقانه مرا میپرستند و در زمان خود، مقام و جایگاهی دارم که بر خودم خط و نشانی زدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جان ما شرابی از جام تو کشیده
سرمست اوفتاده دل از جهان بریده
وی جان ما به یک دم صد زندگی گرفته
تا از رخت نسیمی بر جان ما وزیده
ای جان پاکبازان در قعر هر دو عالم
[...]
ای کعبه سپهرت، تا کعب پا رسیده
شرعت خطاب کرده، ای رکن کعبه دیده
در سایه نجیبت آن لاغر سبک پر
جان بال بر کشاده دل بال و پر بریده
آن عنکبوت هیئت چابک قدم گه کفش
[...]
ای کهربای عشقت دل را به خود کشیده
دل رفته ما پی دل چون بیدلان دویده
دزدیده دل ز حسنت از عشق جامه واری
تا شحنه فراقت دستان دل بریده
از بس شکر که جانم از مصر عشق خورده
[...]
ای ترکِ ما گرفته پیوندِ ما بریده
آخر ز ما چه دیدی ای نور هر دو دیده
بی موجبِ گناهی از ما به خشم رفته
بازآ که در فراقت کارم به جان رسیده
آرام جان برفته ترکِ وفا گرفته
[...]
اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده
در شیشه هرچه باشد از وی همان چکیده
باشد هنوز چشمم همچون مگس بر آن لب
گر عنکبوت بینی بر خاک من تنیده
از آب بر کشیده صورتگر آن ورق را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.