این چشم تو دایم مدام آب روان دارد به جو
بنشین دمی بر چشم ما آن آبروی ما بجو
سرچشمهٔ آبی خوشست در عین ما میکن نظر
کآب زلالی میرود از دیدهٔ ما سو به سو
رو را به آب چشم خود میشو که تا یابی صفا
گر روی خود شویی چو ما باشی چو ما پر آبرو
موج و حباب و قطره را میبین و در دریا نگر
با هر یکی یک دم بَرآ وز هر یکی ما را بجو
ما آینه تو آینه آن یک نموده رو به ما
گر یک دو بنماید تو را باشد دوئی از ما و تو
از گرمی ما خم میْ در جوش آید باز هی
وز آتش دلسوز ما هم جام سوزد هم سبو
این قول مستانه شنو در بزم سید خوش بخوان
رندی اگر یابی دمی اسرار مستان بازگو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت چشمان معشوق است که دایماً مورد تحسین قرار میگیرد. شاعر از معشوق میخواهد که به چشم او نگاهی بیندازد تا زیبایی و صفای درونش را ببیند. تأکید بر پاکی و زلالی آب چشم، نمادی از احساسات و عشق است. شاعر همچنین به رابطه دوطرفه میان خود و معشوق اشاره میکند و میگوید که اگر معشوق خود را به او نشان دهد، زیباییهای بیشتری نمایان خواهد شد. در نهایت، شاعر به حال و هوای می و مستی اشاره کرده و از شنوندگان میخواهد که اسرار عشق و وصال را بشنوند و تجربه کنند.
هوش مصنوعی: چشمان تو همیشه همچون جویی در حال جاری است. کمی بر چشم ما بنشین و زیباییات را جستجو کن که این زیبایی مایهی افتخار ماست.
هوش مصنوعی: آب زلال و خوشی که از سرچشمه میجوشد، در چشمان ما جلوهگری میکند، چونکه این آب صاف و شفاف به هر سو در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهات را با اشکهای خود خیس کنی، به صفا و پاکی خواهی رسید. اگر بخواهی مانند ما ظاهر شوی، باید خودت را بیآبرو نکنی.
هوش مصنوعی: به تماشای امواج، حبابها و قطرهها بپرداز و وقتی به دریا نگاه میکنی، در هر یک از اینها لحظهای تامل کن و از هر کدام از آنها ما را جستوجو کن.
هوش مصنوعی: اگر تو به ما بنگری و ما را ببینی، در واقع ما تنها یک آینه برای تو هستیم. اگر یک یا دو بار به ما نگاه کنی، نشاندهنده این است که بین ما و تو فاصله و تفاوتی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر ما گرم و مشتاق باشیم، شراب در حال جوشیدن میشود و از سوز دل ما هم هم جام میسوزد و هم پیاله.
هوش مصنوعی: این جمله به ما توصیه میکند که در جشن و شادی، سخنان از دل و با حس رندگی را بشنویم و اگر فرصتی پیدا کردیم، افشاگریهای عمیق و رازهای زندگی را به اشتراک بگذاریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عالی حسامش سر درو خورشید دین را نور و ضو
بدخواه او مملوک شو سر حقایق زو شنو
هم تو مگر سامان کنی، راهم به خود آسان کنی
وین درد را درمان کنی، زان مرهم احسان تو
حذف شود
حذف شود
والله ملولم من کنون از جام و سغراق و کدو
کو ساقی دریادلی تا جام سازد از سبو
با آنچ خو کردی مرا اندرمدزد آن ده مها
با توست آن حیله مکن این جا مجو آن جا مجو
هر بار بفریبی مرا گویی که در مجلس درآ
[...]
گر مطربی رودی زند، بی می ندارد آبرو
ور بلبلی عیشی کند، بی گل ندارد رنگ و بو
آهنگ تیز چنگ و نی، بی می ندارد شورشی
شیرین حدیثی میکند، مطرب شراب تلخ کو؟
با رود خشک و رود زن، تا چند سازم ساقیا
[...]
ای ساقی جان بخش ما،یک لحظه ما را بازجو
بحرست جام جان ما،ما را ز طرف جو مجو
ناصح قیامت می کند در وعظ و ما حیرت زده
بس فارغیم از قول او، گو: هر چه می خواهی بگو
ای ناصح، آخر تا بکی ما را ملامت می کنی؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.