زمین جسم است و جانت آسمان است
که جانان کارساز این و آن است
تو پاکی ، صورت خاکی رها کن
که خلوت خانه ات در ملک جان است
سرای صورت تو در بهشت است
مکان معنیت در لامکان است
در آ مستانه در کوی خرابات
که هشیاری خلاف عاشقان است
چو رندان دُرد درد عشق می نوش
که دُرد درد او صاف روان است
دلم چون غنچه در خلوت مقیم است
اگر چه بلبل هر گلستان است
کناری کرد سید از دو عالم
و لیکن نعمتالله در میان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، زمین به عنوان جسم و آسمان به عنوان روح انسان معرفی شده است. شاعر به پاکسازی از دنیای مادی توصیه میکند و میگوید که اصل وجود انسان در عالم معنویت است. او به بهشت و مکانهای معنوی اشاره میکند و به عشق و درد عشق میپردازد. در نهایت، به این نکته اشاره میکند که با وجود جدایی از دو جهان، لطف و نعمت خداوند در میان است.
هوش مصنوعی: زمین به عنوان بدن و جان تو به عنوان آسمانی است که منبع قدرت و خلاقیت برای همه چیز است.
هوش مصنوعی: تو انسان پاک و معصومی هستی، بنابراین جسم خاکی خود را کنار بگذار و به عمق وجود و روح خود بپرداز، زیرا حقیقت و آرامش واقعی در درون توست.
هوش مصنوعی: جایگاه زیبایی تو در بهشت است و حقیقت تو فراتر از همهی مکانهاست.
هوش مصنوعی: در فضایی شاد و خوش در محلهای که مشروبات و شادیهای ناخواسته وجود دارد، هشیاری و بیداری به نوعی مخالف عشق و عاشقی به حساب میآید.
هوش مصنوعی: رندان، با حالتی سرخوش و آزاد در عشق، مشغول نوشیدن شراب هستند، زیرا این شراب خالص و ناب است و درد عشق را به خوبی تسکین میدهد.
هوش مصنوعی: دل من در تنهایی مانند غنچهای است که در انتظار شکفتن است، هرچند که بلبلها در هر گلستانی حضور دارند و آواز میخوانند.
هوش مصنوعی: سید از دو جهان کنارهگیری کرده، اما نعمتالله در درون او وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو ایزد را دهشها بی کران است
پذیرفتن مرو را همچنان است
بگردان روی دل از فکرت بد
که بد کردن نه کار بخردان است
بدی اندیشه کردن در حق خلق
بدی کار تو در وی نهان است
کسی که نیکی اندیشد به هر کس
[...]
اساس شرع او ختم جهان است
شریعتها بدو منسوخ از آن است
جهانی جان چو پروانه از آن است
که آن ترسا بچه شمع جهان است
به ترسایی درافتادم که پیوست
مرا زنارِ زلفش بر میان است
درآمد دوش آن ترسا بچه مست
[...]
اگر کشوَرخدایِ کامران است
وگر درویشِ حاجتمندِ نان است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.