چشم عالم روشن است از نور او
ناظر او نیست جز منظور او
او ظهوری کرد و ما پیدا شدیم
غیر او خود نیست این مشهور او
در ولایت ما حکومت می کنیم
حاکمیم از حکم در منشور او
ای که گوئی خواجه دستوری خوشست
من ندانم غیر او دستور او
آفتابی می کند پنهان به ابر
لاجرم پیدا بود مستور او
در دل ما عشق جانان جان ماست
جنت اعلی تو را و حور او
نعمت الله نور چشم عالم است
روشنست از دیدهٔ ما نور او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عالمی روشن شده از نور او
و آنکه هست انسان کامل پور او
خلق چندان جمع شد بر گور او
مو کنان جامهدران در شور او
او به او یعنی به نور نور او
نور او اَعْنی به حق دستور او
عین او بنگر به عین نور او
تا که باشی ناظر و منظور او
قاف تا قاف امتداد دور او
تا به پشت گاو و ماهی غور او
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.