مست بودی مست رفتی از جهان
مست باشی مست خیزی جاودان
مست خیزد هر که او سرمست رفت
ور رود مخمور باشد همچنان
هر چه ورزی دان که می ارزی همان
قیمتت باشد به قدر این و آن
من نشان از بی نشانی یافتم
بی نشان شو تا بیابی این نشان
تا میان او گرفتم در کنار
نیست غیری در کنار و در میان
خیز دستی برفشان پائی بکوب
سر فدا کن در سماع عارفان
نعمت الله گر همی خواهی بجو
همچو گنجی در دل صاحبدلان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به اهمیت حالت مستی و سرمستی در زندگی اشاره دارد. شاعر میگوید که اگر مست باشی و از دنیای مادی جدا شوی، میتوانی به جاودانگی دست یابی. او تأکید میکند که هر کس که در این حالت سرمست است، به حقیقت نزدیکتر میشود و باید بینشان شود تا نشانهای واقعی را دریابد. در پایان، از جستجوی نعمتهای الهی میگوید که همچون گنجی در دل عارفان پنهان است و باید با تلاش و فدای خود به آن دست یابیم.
هوش مصنوعی: در حالی که مست و سرحال بودی، از این دنیا رفتی. پس همچنان مست باش تا همیشه خوشحالی و سرخوشی را تجربه کنی.
هوش مصنوعی: هر کس که تحت تأثیر خوشیها و لذتها قرار گیرد، مانند کسی است که در مسیری میرود و حالتی نشئهوار دارد. اگر همچنان که به راه خود ادامه میدهد، حال او شبیه به حالت مستی میشود، نشانهی آن است که آن وضعیت برایش ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر چه انجام دهی و مهارتی پیدا کنی، ارزش تو به اندازه همان مهارتها و کارهایی که انجام میدهی خواهد بود، نه بیشتر یا کمتر.
هوش مصنوعی: من با وجود اینکه هیچ نشانی ندارم، به نشانهای از چیزی دست یافتم. حالا تو نیز باید خود را از شناسهها و ظواهر آزاد کنی تا بتوانی آن نشانه را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: زمانی که او را در کنار خود دارم، هیچ کس دیگری در کنار و در میان ما وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به پا خیز و با دستانی برفی، راز و نیاز کن و سر خود را برای عشق و وابستگی به معنامداران فدای عشق و جنون کن.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نعمت خداوند هستی، همانند گنجی ارزشمند به دقت آن را در دل انسانهای باصفا و دانا جستجو کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یخچه میبارید از ابر سیاه
چون ستاره بر زمین از آسمان
چون بگردد پای او از پای دار
آشکوخیده بماند همچنان
عید فرخ باد بر شاه جهان
جاودانه شادمان و کامران
نعمتش پیوسته و عمرش دراز
دولتش پاینده و بختش جوان
سال و مه لشکرکش و لشکر شکن
[...]
ای مرا دیدار تو جان و جهان
بی تو هرگز نی جهان خواهم نه جان
ای جهان جان چه شادی باشدم
چون نباشی با من ای جان جهان
ای بسان حور و آئین پری
[...]
ای آفتاب حسن تو را آفتاب
سجده برد همچو من از آسمان
خردی تو و بزرگ تو را پایگاه
سال تو اندک و تو بسیار دان
چو آفتاب خردی در چشم خلق
[...]
روی بخت خواجه خرم همچو گل
باد تا هر سال گل آرد جهان
بسته دولت عهد با دورانش باد
تا بود پیوسته با دوران زمان
باد حاجت خرمی را با دلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.