مستیم و خراب و می پرستیم
پنهان چه کنیم مست مستیم
گوئی مستی و رند و عاشق
آری مستیم و رند هستیم
برخواسته از سریر هستی
بر مسند نیستی نشستیم
مستیم و مدام همدم جام
صد شکر که توبه را شکستیم
تا جان باشد شراب نوشیم
کردیم این شرط و عهد بستیم
در بند خیال دی و فردا
بودیم امروز باز رستیم
شادی روان نعمت الله
می می نوشیم و می پرستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقی، قدحی، که نیم مستیم
مخمور صبوحی الستیم
از صومعه پا برون نهادیم
در میکده معتکف نشستیم
از جور تو خرقهها دریدیم
[...]
ناآمده سیل تر شدستیم
نارفته به دام پای بستیم
شطرنج ندیدهایم و ماتیم
یک جرعه نخوردهایم و مستیم
همچون شکن دو زلف خوبان
[...]
در بزم وصال، خوش نشستیم
وز ننگ فراق، باز رستیم
ما شاهد باز و می پرستیم
خوش طایفه ایم هرچه هستیم
ما توبه زهد را شکستیم
در میکده مغان نشستیم
رسوای جهان ز دست عشقیم
باری بنگر که از چه رستیم
ما ترک وجود خویش کردیم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.