دولت وصل یار میبینم
کام دل در کنار میبینم
همه روشن به نور او نگرم
گر یکی ور هزار میبینم
آنکه از چشم مردمست نهان
روشن و آشکار میبینم
هر خیالی که نقش میبندم
نور روی نگار میبینم
خانهٔ دل که رُفتهام از غیر
خلوت یار غار میبینم
این عجایب که دید یا که شنید
که یکی بیشمار میبینم
نعمت الله را چو مینگری
از نبی یادگار میبینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قدرت کردگار میبینم
حالت روزگار میبینم
حکم امسال صورت دگر است
نه چو پیرار و پار میبینم
از نجوم این سخن نمیگویم
[...]
شاه دلدل سوار می بینم
صاحب ذوالفقار می بینم
دمبدم در تجلیات ظهور
جلوه روی یار می بینم
عکس صانع بجان و دل دیدم
[...]
آینه صد هزار میبینم
در همه روی یار میبینم
فتنهها آشکار میبینم
دستها توی کار میبینم
حقهبازان و ماجراجویان
بر خر خود سوار میبینم
بهر تسخیر خشک مغزی چند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.