گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

دولت وصل یار می‌بینم

کام دل در کنار می‌بینم

همه روشن به نور او نگرم

گر یکی ور هزار می‌بینم

آنکه از چشم مردمست نهان

روشن و آشکار می‌بینم

هر خیالی که نقش می‌بندم

نور روی نگار می‌بینم

خانهٔ دل که رُفته‌ام از غیر

خلوت یار غار می‌بینم

این عجایب که دید یا که شنید

که یکی بی‌شمار می‌بینم

نعمت الله را چو می‌نگری

از نبی یادگار می‌بینم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
شاه نعمت‌الله ولی

قدرت کردگار می‌بینم

حالت روزگار می‌بینم

حکم امسال صورت دگر است

نه چو پیرار و پار می‌بینم

از نجوم این سخن نمی‌گویم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
نورعلیشاه

شاه دلدل سوار می بینم

صاحب ذوالفقار می بینم

دمبدم در تجلیات ظهور

جلوه روی یار می بینم

عکس صانع بجان و دل دیدم

[...]

ملک‌الشعرا بهار

فتنه‌ها آشکار می‌بینم

دست‌ها توی کار می‌بینم

حقه‌بازان و ماجراجویان

بر خر خود سوار می‌بینم

بهر تسخیر خشک مغزی چند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه